مدیر و صاحب غذاخوری بود؛ هنوز هم هست. اولین باری بود که به غذاخوریش می رفتم. وقتی داشتم سفارش غذا می دادم و هزینه رو پرداخت می کردم، به چهره اش که دقیق تر شدم، احساس کردم قبلاً اونو یه جایی دیده ام؛ نگاهم که طولانی شد، متوجه شد و پرسید: قضیه چیه؟ طوری شده؟ گفتم: به نظرم، شما رو من قبلاً یه جایی دیده ام. گفت: امکان نداره؛ نه، امکان نداره دیده باشی و سریع، چهره اشو برگردوند! مضطرب شد و من هم حساستر شدم. غذامو که داشتم می خوردم، همه اش متوجه او بودم و
درباره این سایت