بخارای
مبارک را با شب کازانتزاکیس آغاز کردم [1] اما نمیدانم چرا آن موزیک
زیبای آرام، که روی تصاویر نی کازانتزاکیس پخش میشد، سبب شد احساس
دلگرفتگی بکنم! شاید یادآوری یکباره و بیهوای آن روزها برایم سخت شده؛
روزهای بیم و امید که آغشته به قلم جذاب این نویسنده و چیزهای دیگر بود.
عجیب که آن روزها بهشدت احساس آرامش میکردم. خب، دنیایم خیلی کوچک بود و
من سلطان بلامنازع آن قلمرو محدودبودم. برایم حکم باغچهای را داشت که
بسیاری از گوش
درباره این سایت