نتایج جستجو برای عبارت :

خواب بودم.ابجی با من ید

 در خواب عمیقی فرو رفته بودم و داشتم در دنیای تاریک خواب ها غرق میشدم شده بودم یه آدم گنگ خوابزده سرگردونِ خواب هایی که مال من نبودن خواب ، رویا ، ترس و وهم در هم آمیخته شده بودن و معجونی درست کرده بودن از آدمِ نالان ِِ مبهوتِ بی شکلی که من بودم
از خواب ها پريد، از گریـه ی شديد اما کسی نبود . اما کسی نديد . از خواب می پرم ، از گریه ی زیاد از یک پرنده کـه خود را به باد داد از خواب می پری از لمس دست هاش و گریـــــه می کنـــــی زیــر ِ پتــو یواش از خواب می پرم می ترسم از خودم دیوانــــــه بودم و دیوانـــــه تـــر شدم از خواب می پری سرشار خواهشی سردرد داری و سیگار مــــی کشـی از خواب می پرم از بغض و بالشم که تیر خورده ام که تیر می کشم از خواب مــــی پری انگشت هاش در .
کابوس ديده بودم ؛نصف شبی خواب ديده بودم که وبم فیلتر شد تو خود خواب انگار هوشیار بودم تو خواب گفتم چرا آخه مگه من چی مینویسم با حالت پف کرده و انگری برد از خواب پاشدم و اومدم سمت کیبرد و شروع کردم به تایپ کردن چیک چیک چچیییکک چیک خوابم تعبیر شده بود دارم تایپ میکنم دیگه به درجه ی معنوی و عرفانی از اعصاب رسيدم که هر کی بخواد **سس بگه میخوام بهش بگم یَک یَکیشون یَک یَکیشون ینی پیرمرده خدا رحمتت کنه سلطااان که اینو گفتی از این به بعد هرکی ريد ب
 خواب ديدم
  در دریا بودم
  دریای پر موج
 دریای متلاطم.
 باد های پشت سر هم،
 خوف ناک بود وصف حالم.
 ترسيده بودم.
 دلبسته ی دریا بودم
 ولی
 ترسيده بودم.
 کشتی آمد.
 حالا،
 سوار بر کشتی بودم.
 کشتی که یک پهلویش،
 شکسته بود.
 مرا برد
 برد
 از میان موج هایی
 که
 پی در پی می آمدند،
 برد
 و
 به ساحل رساند.
 چه آرامش عجیبی داشت
 رسيدنم به ساحل.
 بلند شدم.
 دوباره خوابيدم.
 باز همین خواب را ديدم.
 با این تفاوت که این بار
 با همان کشتی،
 دوست
وحشت زده از خواب میپرم. نه نفس زنون اما، فقط چشام رو وا میکنم و خداروشکر میکنم که خواب بودم. خواب ديدم که رفتم مهدکودک دنبال بچه م و اونا بهم یه عروسک تحویل دادن به جاش. و من بی تاب، خیلی بی تاب دنبالش میگشتم توی خواب. بچه ی نداشته طفلکی من
حالا طبق روال چند شب گذشته روی کاناپه خوابيدم و زل زدم به سایه بزرگ لوستر روی دیوار، خونه بوی ملایمی از دارچین داره، عود دارچین روشن کرده بودم سر شب. مرور میکنم با خودم، چای خورده بودم. یک جلسه اطفال خونده بود
امروز یکشنبه ۱۳ بهمن رفتن کمک مامان آشپزخونه اش رو تمیز کنم.
تا ساعت ۳ بعدازظهر اونجا بودم و حسابی خسته شدم. بعدش اومدم خونه و از خستگی خوابم برد.
خواب عجیبی ديدم‌ شفاف و واضح.باهاش حرف میزدم و سراغ فصل اخر رو گرفتم. چغلی کردمدلخور بودم و بغض کرده. گفت برات می فرستم تا چند روز دیگه .
ببینم چی میشه. کلاس امروز هم کنسل شده بود. 
دنیای خواب دنیای عجیبی است.
 
صبح از خواب کوبيدن سر یک مرد به دیوار بيدار شدم. به او گفته بودم این دمنوس را امتحان کرده ای؟ و سرش را چندین بار کوبيدم. فکم کج شده بود یا خواب می‌ديدم کج شده. بازوی چپم درد داشت. پشت سرم از درد نبض می‌زد. حالت تهوع. اورژانس، پدر حسین، بیمارستان رضوی، سیتی اسکن، چیزی نیست،ناهار بیرون، خواب، سردرد و نبض شديد پشت سر، خواب. و الان خوبم. خدایا ممنونم. ممنون
من خیلی خواب میبینم ، توی همه ی خوابامم‌ یکی از گلام دارن رشد میکنند . هر صبح که از خواب بيدار میشم پر از اميدم که وای من تو خواب ديدم فی لیراتام‌ دوباره برگ ميده و بدون اینکه حتی دست و‌صورتمو بشورم میرم سمتشو با ذوق قربون صدقه اش میرم و ازش میخوام‌ که خوابم‌ تعبیر بشه .اما دیشب ی خواب دیگه ديدم ، خواب ديدم شدم درخت نارنج ، دستام پر از برگن و از انگشتام نارنجای نارنجی و‌خوش بو آویزونن ، پام شدن ریشه هام و توی زمین جا  خوش کردن . آنقدر خوشحا
چند وقتیه خواب های عجیبی می‌بینم؛ خواب هایی كه حس میكنم چیزی درون خودش داره و گویا می‌خواد چیزی بهم بگه. (مثل اون خوابی كه تك و تنها، روی نیمكتی كه وسط حیاط یك مجتمع بود، نشسته بودم و به پنجره واحدی خیره شده بودم كه پشت پنجره، اون به همراه كسی كه بجای من انتخابش كرده بود زندكی می‌كرد و شاد بود و گاهی نگاهی به من می‌انداخت و نوعی لبخند كه نوعی تمسخر درش ديده می‌شد بهم میكرد و) بگذریم. یكی از موارد جالب این نوع خواب‌ها اینه كه من هیچ وقت خوا
* سالها پیش خواب خودم رو می‌ديدم. دختر بچه‌ی هفت هشت ساله‌ای بودم در یک خانه‌ی بزرگ پر از آدم. رنگ وسایل به طرز اغراق شده ای پر رنگ بودند و آدم‌های تا مغز استخوان غریبه‌ی آن خانه بزرگ‌تر از حالت معمول با لاله‌ی گوش‌های آویزان. وسط اون همه آدم با جثه‌ی کوچکم نه دنبال کسی می‌گشتم نه کسی حضورم رو حس می‌کرد. با چشم‌های وق زده ایستاده بودم و از وجود داشتن خودم ترسيده بودم. هنوزم بعد از سالها بهت صورتم رو از حضور در کنار اون آدم‌ها به خاطر می‌
ساعت شش از خواب بيدار شدم 
سرحال بودم و هوشیاریم‌سر جاش بود 
کلنجار میرفتم با خودم مگه میشه 
شش صب جمعه بيدار باشی و سرحال !
منی که شنبه تا پنج شنبه رو با خودم جنگيدم تا زودتر از دوازده بيدار شم 
نهایتش رسيدم به ساعت نه و نیم 
واسم قابل باور نبود 
صدایی درونی بهم میگفت بخواب بخواب 
و دوباره خوابيدم 
دوازده و نیم از خواب بيدار شدم 
ولی این بار سرحال نبودم 
انگار دچار کوفتگی شده باشم عضلاتم درد میکرد 
و سوزس شديد ادرار داشتم که
برای اروم کردن
من بیشتر شبا خوابای ترسناک میبینم و تو خواب واقعا چندبار پشمام میریزه :)))) ولی دیشب خواب ديدم رفتم دبی! (حتما بخاطر این بوده ک دیشب با دوستم ک بودم تو ماشینش، داشت راجب رفتنش به آلمان حرف میزد و من خیلی حسرت خوردم و بش فکر کردم ک ببین این کصخلی ک تو مدرسه میرفتی خونشون بش درس بدی ک 10 بگیره الان از طریق مدرکش میخواد بره آلمان) آره خلاصه خواب ديدم دبی ام و کلی خر ذوق بودم. یه استرس کوچیک هم داشتم ازین ک دیپورتم کنن نميدونم چرا :))
از خواب پريدم ولی تو را نديدم . امروز پنجشنبه اس و الان بيدار شدم. دیشب خوابش رو ديدم، یه خواب کامل و واقعی، الان که بيدار شدم دارم از شدت ذوقی که تو خواب حس کردم نفس نفس میزنم( بمرگم حتی دستم میلرزه از شدت لذت واقعی داشتنش تو خواب). تو خواب بهش زنگ زدم و دیگه مثل بيداری جلوی خودم رو نگرفته بودم و کلی باهاش صحبت کردم و بعدش هم رفتم ديدمش و اجازه داد تا پاهاش رو ببوسم. اونقدر حس خوابم خوب بود که هنوزم تو حال و هوای کیف ديدن صورت ماه و آغوش گرمشم.
دیشب خواب عجیبی ديدم خواب ديدم خانواده یک دختر برام انتخاب کردن من هم دقت نکردم که این قیافش چطوری تا یک روز قبل عروسی گفتم عکسش ببینم وقتی عکس عروس دیم یکدقعه شوکه شدم یک دختر بود صورت کک مکی و سرخ با موها قرمز خیلی هم بدشکل کار از کار گذشته بود راه برگشت هم نداشتم گفتم حالا چکار کنم چطوری با این یک عمر زندگی کنم تو این جریانات بودم که از خواب پردم .
وقتی از خواب بيدار شدم تموم بدنم می لرزيد. استرس داشتم و بدنم خشک شده بود. باورم نمی شد این خواب از کجا سروکله ش پيدا شده بود من اصلن به اون آدما فکر نکرده بودم. خواب ديدم آدمایی که تو گذشته بدم وجود داشتن توی خونه م جمع شدن و یهو همه ی آدما میریزن توی خونم و وقتی اونا رو می بینن، گذشته من رو می فهمن، آبروم میره :| توی خواب از شدت شرم و خجالت و نگرانی بیهوش شدم و وقتی چشمامو باز کردم توی اتاقم بودم
احساس می کنم تمام اتفاقات الان یعنی علافی ها و ان
خواب ديدم حامله ام اما نه بچه ای ک حاصل از ازدواجم باشه. بلکه درواقع یه جورایی حالت رحم اجاره ای داشت ولی بچه سه والدی می شد. دو والد دیگه هم دوستم و شوهرش بودن! بماند ک تو خواب من شوهرش کی بود.
از طریق آی وی اف باردار شده بودم خلاصه:/
حرکات بچه رو توی شکمم حس میکردم و خیلی حس بد و عجیبی بود! ماه آخر بودم انگار و همونجوری ک تو مهمونی نشسته بودم حس کردم بچه انگار سرش و دستش جوریه زیر لباسم ک انگار تو بغلمه! و یهو وحشت کردم و فهميدم که بله! بیبی ایز ک
دیشب توی خواب معقولتر بودم . انگار کمی آرامتر . صبح که بيدارشدم و فهميدم که دنیای بيداری و واقعیت به آن تکّۀ کوچک و کوتاه ِ کابوس هم سرایت کرده برای چندساعتی گیج بودم. داشتم فکر میکردم حالا از خواب و ازبيداری حالا از اینهمه " زنده گی " به کجاپناه ببرم تابتوان در آن کمی مُرد ؟ آنقدر که برای بقیۀ زنده گی توان بلند شدن داشته باشی. خدایا مرز خواهش و التماس و غرزدن هایم در هم ریخته. قربانت خودت با خدایی هایت سوایشان کن.
سوم فروردین پارسال، یک شب تا صبح سرم را روی زانو مامان گذاشته بودم و با کیف برقی داغ، مچاله شده بودم و گاهی اشک میریختم. نميدانم چه مرگم شده بود. طرف های صبح برای چیزی که یادم نیست کسی پی امی فرستاد و آخرش به مسخره گفت چرا این وقت صبح سه فروردین خواب نیستم. خواب نبودم چون حالم خوب نبود و با این حال بايد سر کار میبودم. صبح سوم فروردین. نگفتم. و یادم نیست به جایش چه گفتم.اما یادم هست دوست داشتم چه میشد که نشد، دیروزش کجا رفته بودم و چه عکسی گرفته بود
"پشت پرده ی یک سالن تئاتر آتشی پا گرفت و شعله ور شد. دلقک بیرون آمد تا مردمان را آگاه کند؛ مردمان چنین انگاشتند که او درحالِ جک تعریف کردن است و کف زدند. او تکرار کرد؛ هلهله و تحسین بیشتر شد. حتی به گمانم جهان اینگونه به پایان خواهد رسيد
با هلهله ای عمومی از سوی حاضرجوابان ابله ای که ویرانی جهان را نیز یک جوک می پندارند."
سورن کی یرکگارد
 ساعت 4:20 صبح، وقتی تک تک سلولای بدنم چیزی جز خواب نمی خوان حرف زدن خیلی سخته. چون کل روز بیحال بودم و نیمه خوا
یاد داییم افتادم. پارسال هی میپرسيد چرا مرخصی گرفتی؟ چی شده؟ و .منم نمیتونستم جوابشو بدم. اخرش یه بار خسته شدم، گفتم امشب با ذهنم بهش میگم. هیچی دیگه شب قبل خواب، تو ذهنم بهش گفتم ببین دایی، من فلان کار رو کردم، سر همین الان مجبورم مرخصی بگیرم.دفعه بعد که داییمو ديدم، گفتش وقتی تو خواب و بيداری بوده یکی اومده و بهش گفته که. . (همونی که من گفته بودم)الان برام سواله اون که امروز تو خواب و بيداریم اومد، کی بود؟
تو از همه ما بیشتر از باران لذت میبردی رنگین کمان را بیشتر از ما دوست ميداشتیاز شمردن ستاره ها تو هیج غافل نمیشدیاینکه عاشق آسمان بودی و به پرواز فکر میکردی راز بین تو و خیالت بوداینکه عاشقت بودم راز بین من و رازقی ها بودرازت را که فاش کرد ؟ رازم را که فاش کرد ؟  کاش فریاد زده بودم که دوستت دارم کاش خوب به دور تو من میگشتمکاش پشت پایت آبی نمی ریختم  کاش قبل از اینکه پرواز کنی من در چشمان تو غرق میشدم
دریغ وقتی من خواب خواب بودمآسمان تو را سه
من خوابی ديدم.در آن خواب یک سال زندگی کردم.در آن خواب تو بودی.همانطور که در بيداری‌ام هستی.تنها با یک تفاوت، تو دوستم داشتی و من هم دوستت داشتم.
عجیب است.در بيداری ما دو غریبه‌ای آشناییم که گاهی نگاهمان در هم‌ گره می‌خورد و در دنیای خواب ما هم دیگر را دوست داشتیم.
بعد از بيداری طول کشيد تا به خاطر بیاورم دنیای واقعی کدام است.در خواب و بيداری دست و پا می‌زدم و گیج بودم.
در آخر با تلخی به خاطر آوردم.واقعیت دنیایی‌ست که نه تو مرا دوست داری و نه م
رامان کاش بودم دانلود آهنگ جديد رامان به نام کاش بودم Raman – Kash Boodam + متن ترانه کاش بودم از رامان سکوت شب و تنهایی با عکست میبینم خاطراتو تو یه لحظهمیگذره لحظه ها تو خلوتمرد پای عشقت مونده رو قلبمالان کجای این دنیاییفقط توی خواب و رویامیاین منم که تنهام با نور شمع […]
نوشته دانلود آهنگ رامان به نام کاش بودم اولین بار در نکس وان موزیک پديدار شد.
مجله تفریحی خبری سرگرمی ایرانگرد
چشمام باز شد. هنوز تاریکِ تاریک بود. از فریاد خودم بيدار شده بودم.
در کسری از ثانیه به این فکر کردم که کاش کسی اون موقع شب بيدار نباشه و صدای فریادم رو نشنيده باشه. بدون هیچ حرکتی دوباره چشمام رو بستم.
خیلی وقته که دیگه خواب مایه آرامش نیست چون پای ناخوشایندها مدت هاست که به خواب هام باز شده. متاسفانه با این وجود مصداق بارز "نه خواب راحتی دارم، نه مایلم به بيداری" هستم.
دیشب برای اولین بار سحری بيدار شدم ، ماه رمضان از نیمه اش گذشته و ما تازه سحری خوردیم، من که امروز سومین روزی ست که روزه می گیرم و همسرم از اولین روزش گرفته منتها بدون سحری، پارسال مادر شوهرم می گفت به صدای گوشی نمی توانم از خواب بلند شوم و خواب می مانیم، توی دلم گفتم مگر می شود؟؟ امسال چهار بار ساعت گذاشتم به فاصله ده دقیقه ای، هر کدام هم پنج دقیقه می زند اما دریغغغغغغغغ، صدایش هم روی مخ است اما نمی توانیم بلند شویم ، همسرم که خیلی خیلی پیشروت
تعبیر خواب بچه و نوزاد – ديدن دختر بچه و پسر بچه در خواب چه تعبیری داردتعبیر ديدن بچه در خوابلوک اویتنهاو می گويد :۱- تعبیر ديدن بچه در خواب ( فرزند خود ) خوشبختی است۲- ديدن خواب بچه ای همراه مادرش نشانه اوقات مبارک است۳- تعبیر خواب بچه های کوچک نشانه غم و غصه است۴- ديدن کودکان بی شمار در خواب نشانه فلاکت است۵- تعبیر خواب بچه های زیبا نشانه شادی و سلامتی است۶- تعبیر خواب کتک زدن یک بچه نشانه بی عدالتی است۷- ديدن خواب بچه ای که ميدود نشانه نیکبخ
 
 
 
رمان مسافر کربلا: داستان آرزویی که به کربلا ختم می شود.
 
معرفی:
رمان مسافر کربلا : سيدمهدی شجاعی
وقتی کسی به زیارت امامی می ­رود می­گویند طلبيده شده است. این کتاب داستان یکی از همان طلبيدن­ های عجیب است که عقل آدم به آن قد نمی­ دهد و هاج و واج می­ ماند.
خلاصه:
داستان پسر بچه­ ی لالی است که به صورت اتفاقی با کاروان کربلا رو به رو می­شود و بدون اطلاع و مدارک لازم با آن­ها همراه می­ شود و در این جریان اتفاقات جالبی برای او پیش می ­آيد.
بريده کتا
دیشب خواب سیل ديدمخواب ديدم مادرم کنار فروشگاهی که ازش خريد میکنیم با وسایل زندگیمون نشسته و من سمت مخالفش اون طرف فلکه ام
هر چی تلاش میکردم بهش برسم شدت بارون بیشتر میشد
اون در آرامش بود اما من آشوب بودم
از خواب پريدم و دیگه نخوابيدم که نفهمم چی میشه
حالا کمتر از 24 ساعت از خوابم گذشته و یه طوفان به بزرگیِ بزرگترین طوفان جهان توی زندگیم جریان داره
رامان کاش بودم دانلود آهنگ جديد رامان به نام کاش بودم Raman – Kash Boodam + متن ترانه کاش بودم از رامان سکوت شب و تنهایی با عکست میبینم خاطراتو تو یه لحظهمیگذره لحظه ها تو خلوتمرد پای عشقت مونده رو قلبمالان کجای این دنیاییفقط توی خواب و رویامیاین منم که تنهام با نور شمع […]
نوشته دانلود آهنگ رامان به نام کاش بودم اولین بار در نکس وان موزیک پديدار شد.
ارزانسرای ایرانی مرکز فروش عمده انواع لباس ایرانی نه و دخترانه
خب عيدت مبااااااررررک. :)))))) سال جديد اومد. اینقدر دیشب خسته بودم که تا قبل تحویل سال خواب بودم بعد بيدار شدم و بعد سال تحویل هم بیهوش شدم. 
سال جديد اومدو منتظر که ما بسازیمش. نميدونم از کجا شروع کنم. اما خیلی خوشحالم که سال نو شده سال ۹۷ تموم شد ما خلاص شدیم :دی اميدوارم سال خوبی باشه بدون تنبلی باشه. هنوز خوابم میاد ولی قرار نیست امسالو تسلیم خواب پیش برم. امسال واقعا سال مهمیه برام. بریم ببینیم چی میشه من کلی هیجان زده ام  
هیچ جا نرفتم 
خواب آلود بودم اما نه در حدی که بشه خوابم ببره 
سه تا قرص خوردم اما بيدار موندم 
و فوقع ماوقع! 
الان ساعت یک هست پایان مراسم شب قدر! 
و من تمام مدت سر تو گوشی تو رختخواب بودم! 
این دو تا قرصها انگار قویتر از اون قبلیه هستن در اون موضوع خاص! احتمالا از فلوو باشه نه از کیو
دقیقا چند سال پیش بود‌‌.
بهمن ماه.
تعداد خواب های واقعی یا به نگاه دین، رویاهای صادقانه، بیشتر شده بود.
با مرگ دوستم شروع شد و به.
یادم نیست به چی ختم شد.
اون زمان دانشجو بودم، حاج اقای دانشگاه میگفت احتمالا غلبه شیطانی هست که خواب های واقعی میبینی، خواب هایی که واقعا اذیتم میکرد.
گذشت و گذشت و گذشت تا با یه سری از ادعیه و این چیزها بهتر شدم، تا این چند روز.
انگار دوباره رویاهای صادقه برگشتند.
اون شبی که حالم بد بود ، تنها راهی که به ذهنم رسيد در اون اشفته بازار ،خواب بود . صبح با صدای گنجشک ها از خواب بيدار شدم . حس کمرنگ اما قشنگی از زندگی بود . امروز ، با صدای کلاغ ها از خواب پاشدم . تو دلم گفتم ی نشونه ی خوبه . شايد از کلاغی خبری بشه . گوشیمو چک نکرده بودم و رفتم سراغ ! بعد که گوشیمو برداشتم ديدم چه کلاغ های خوش خبری چه پیامی انگار حال دلم خوب شد. خیلی حس قشنگی بود .
دیشب تا سه شب مهمانی بودمخوش گذشتو تا یازده خواب بودم و یه صبحانه ابتکاری درست کردم و خوردم و بعدشم کارواش و بعدشم مراسم سالگرد ختم یکی از آشناها و ناهار هم تدارک ديده بودند.الانم چای دم کرده و منتظر تساوی فوتبال استقلال سپاهانم !
دیشب خواب جالبی ديدم که حیفم اومد بهش اشاره ای نکنم چون ممکن بود مثل همیشه از خاطرم محو بشه. غریبه از اون جهت که چهره ای که ازش در ذهنم دارم  ساخته و پرداخته سلول های تخیل مغزم بود و آشنا از اون جهت که به قول علامه اقبال "چو رخت خویش بر بستم از این خاک*همه گفتند با ما آشنا بود* و لیکن کس ندانست این مسافر *چه گفت و با که گفت و از کجا گفت ." بخش زیادی از شناخت فرد شناخت تفکراتشه که بهش هویت و به زندگیش جهت ميده و من با بخش زادی از تفکرات اون فرد (نه همش) 
بعد از ناهار مشغول ادامه ی درسی شدم که قبل ناهار رهاش کرده بودم
وسط خوندن چشمام سنگین شده بود و میزو خلوت کردم و همین که سرم رو گذاشتم
رو میز واسه چرت 10 دقیقه ای ؛ چهره ی ا.د اومد جلوی چشمم
بعد همینطوری که حس میکردم داره نگاهم میکنه لبخند گشادی زد و دندون های نیشش که
قرینه نبودن و یکیشون کمی بالاتر بود مشخص شدن،  همون موقع عینک بزرگش رو روی
صورتش تنظیم کرد و با دقت بیشتری بهم نگاه کرد . به شکلی که کلا خواب از سرم پريد .
 
 
تا سحر بيدار بودم و ۵ صبح خوابيدم.ساعت ۱۲ بيدار شدم و توی رخت خواب داشتم با گوشی بازی میکردم.
اهنگ اقامون جنتلمنه از استاد ساسی هم گذاشته بودم پخش میشد
توی حال و بی حال بودم که چشمام دوباره بسته شه.
گوشی زنگ زد و من چسبيدم به سقف.
یک دوستی که خیلی باهاش رودربایستی دارم دعوتم کرد به شام برای هفته دیگه.
و چنین شد که من ۱ ساعت بعد اماده و لباس پوشيده رفتم بیرون.
نمیشه دست خالی رفت.
تمام مدت توی خیابون چشمم رو بستم که ویترینا رو نبینم.
مگه م
خريد اقساطی تخت خواب و سرویس خواب: خريد اقساطی تخت خواب و سرویس خواب، سرویس خواب های گالری آرش شامل تخت خواب ، میز آرایش، صندلی میز آرایش، دو عدد پاتختی، تخت تشک در صورت انتخاب مشتری است که در سرویس قرار میگیرد.  
ادامه مطلب
من قرار بود الان خواب باشم. یعنی بودم. با صدای شر شر اب پکیج بيدار شدم. ظاهرا فشارش بالا رفته و کف اشپزخونه رو خیس کرده. خاموشش کردم. خونه داره سرد میشه. منتظرم پکیج اروم بگیره روشنش کنم بخوابم. خداروشکر صبح برنامه ندارم میتونم طولانی بخوابم ایشالا. دیروز چون از ساعت نه منتظر پیک بودم علی رغم اینکه شب ساعت دو خوابيده بودم صبح هشت و نیم بيدار شدم. و الان از بیخوابیه که دارم اینقدر حرف میزنم ميدونین.
بسم الله الرحمن الرحیم
کربلا رفته بودم انگار اصفهان رفته بودم هر جامیرفتم یه اصفهانی کنارم بود
قم رفته بودم انگار اصفهان رفته بودم(قربون چسبات برم:)
اما تو مشهد خیلی نديدمتون
اینجا هم که همش اصفهانی فک کنم ۹۹ درصد بیانی ها اصفهانی ان
آقا چه خبرتونه؟؟؟
چرا همه جا هستيد اصفهانی اینجا اصفهانی آنجا اصفهانی همه جا
+ازاونجایی که من خیلی خوشم میاد جملات خبری بگم و شما مجازی اما واقعی هستيد.عرضم به حضورتون که هفته پیش بعد از کلی مقاومت(من نمیرم سرک
پاورپوینت دکوراسیون در اتاق خواب با 78 اسلايد و شامل سرفصل های زیر است:
اتاق خواب توصیه هایی در مورد اتاق خواب نور دراتاق خواب توصیه های نورپردازی در اتاق خواب کاربرد اتاق خواب موقعیت قرارگیری اتاق خواب طراحی فضای خواب ابعاد فضای خواب رنگ دراتاق خواب نور در اتاق خواب اتاق خواب والدین (اصلی) عکس هایی از اتاق خواب اصلی اتاق خواب فرزندان میز تحریرهای زیر تختخوابی برای فرزندان توصیه هایی در مورد اتاق خواب فرزندان عکس هایی از اتاق خواب کودک مبل
رمان مسافر کربلا: داستان آرزویی که به کربلا ختم می شود.
 
معرفی:
رمان مسافر کربلا : سيدمهدی شجاعی
وقتی کسی به زیارت امامی می ­رود می­گویند طلبيده شده است. این کتاب داستان یکی از همان طلبيدن­ های عجیب است که عقل آدم به آن قد نمی­ دهد و هاج و واج می­ ماند.
خلاصه:
داستان پسر بچه­ ی لالی است که به صورت اتفاقی با کاروان کربلا رو به رو می­شود و بدون اطلاع و مدارک لازم با آن­ها همراه می­ شود و در این جریان اتفاقات جالبی برای او پیش می ­آيد.
بريده کتاب:
-سل
خواب ديدم یه دختر به دنیا اوردم خوشگل و توپل و چشم ابی
ولی نمدونستم باباش کیه هرچقدر تو خواب فکر کردم مردی نديدم
جالب اینجاست تو همین سن بودم و اینقدر خوابم واقعی بود و اینقدر تو خواب حس خوبی داشتم که خدا ميدونه
صبح که پاشدم به مامانم میگم بچم کو؟:))))))))))))))))))
کلی خنديدیم 
نميدونم تعبیرش چیه ولی توی خواب دوران حاملگیم رو هم یادم میومد:)
حس خوبی بود مادر شدن و اینکه یه بچه اینقدر دوست داشته باشه
.
.
.
.
 چرا من از این خوبا میبینم!؟به نظرتون تعبیرش چی
چرا دیشب خواب ميديدم لنفوم نان هوچکین گرفتم؟؟؟بعد. رفتم شهر غریب زندگی کردم درسمم ول کردم و به هیچکسم نگفتم که لنفوم گرفتم بعد هم ناراحت بودم هم خوشحال که ميدونستم کی قراره بمیرم.بعد درسو کارو گه ول کرده بودم گفتم اخر عمری خوش بگذرونم و گلدوزی کنم و خونه خودمو داشته باشم و ساز بزنم.خلاصه نميدونم توخواب خوشحال بودم یا ناراحت.توخوابمم اخرش بابام فهميد که لنفوم گرفتم چون دکترم دوستش بود بهش گفته بود.شايد باورتون نشه من جوون که بودم فکر می
اومدم بعد از مدتها برات نامه بنویسم . سلام !
خیلی وقته نه نامه نوشتم و نه متن احساسی یا عاشقونه ای . خیلی وقته سعی کردم دیگه از احساساتم ننویسم . سعی کردم سر خودمو گرم کنم و بذارم این روزا بگذره . ولی امشب فکر کردم بايد بیام بنویسم . بايد بیام بگم که چقدر گاهی دلتنگ میشم . چقدر بی تاب میشم چقدر جات خالیه . من هر روز تو رو کم میارم . هر روز دلم می خواد باهات حرف بزنم و ازت خبر داشته باشم . خب تو دریغ می کنی . وقت نداری . نمی خوای زیاد درگیر بشی
تا حالا شده توی خواب ، خواب ببینيد ؟؟؟ بعد مثلا تو همون لایه یه اتفاقی براتون بیفته  و بعدش بلند شيد و بگيد که عه ، خدا رو شکر که مثلا خواب بود ، بعدش دوباره بلند شيد بگيد که عه ، اینا همه اش خواب بود ؟؟؟به عبارت ساده تر : لایه 1 خواب : همیشه تو این لایه خواب میبینیم و خوابمون خیلی عمیق نیستلایه 2 : توی خواب ، خواب دیگه ای ببینم نکته جالبش برام این بود که خواب لایه 2 رو یادمه و اینکه ذهنم قبل از خواب ، مشوش بود اما بعدش که از خواب بلند شدم ، ذه
 
اگر به خواب زمستانی فرو رفته بودم الان ۹ روز بود که از جهان بی خبر بودم.از این جهان پر آشوب و دل آشوب و از خودم که دارم با دنده ی سنگین، کامیون قرمز و فرسوده ی جسم و جانم را از سربالایی های از خدا بی خبر بالا می کشم.اگر نوک انگشتهایم را از روی پدال بردارم دیگر نیازی نیست به خواب زمستانی خرس ها و درختها غبطه بخورم.اما بايد از نوک انگشتهایم خواهش کنم ادامه بدهند شايد بعد از این همه سربالایی یکی با سورتمه آمده باشد دنبالم مثل لوسیَن که آنِت  را
این کتاب رو بايد سالها پیش میخوندم، یعنی میخواستم ولی نمیشد. الان هم نمیشه. در واقع دارم نشخوارش میکنم. با مفاهیم اولیه ش آشنا بودم اما هر چی جلوتر میره برام سنگینتر میشه. هر خطی که میخونم هزاران حس و تجربه تو سلولهای مغزم به تلاطم میافته. گاهی برمیگردم و دوباره میخونم. دیروز رسيدم به دوقطبی شيدایی-افسردگی. قبل از شروع این فصل حس بچه خشکی رو داشتم که سر ظهر تابستون میخواد بپره تو حوض: پر بودم از شوق و دلهره. فصل که تموم شد دلم گرفته بود. انگار ما
* خرده ریزه‌های روحم رو اینجا می‌نویسم که یادم نره . * یه زمان بود نمی‌دونستم بايد با روزهام چه کنم . شده بودم شکل شن‌ریزه و روزهام شبیه آب . هیچ جوره در هم حل نمی‌شدیم . گاهی همون شکلی می‌شم . خودم رو ول می‌بینم توی روزهای بی سر و ته . * شب‌ها هم توی خواب، خواب روز می‌بینم .* فقط یک چیز می‌تونه من رو از این شبح نجات بده .  * از این که دلم می‌خواد یه چیزی بگم و به جاش می‌خندم وسط مکالمه، از خودم کلافه می‌شم ‌.
نیمه شب مامان که نمی تونست دیگه روی پاهاش بایسته، بيدارم کرد تا گوشیم رو بهش بدم. خونده بودم که اگر توی زمان عمیقی از خوابت بيدار بشی و بعد از یه مدت دوباره بخوابی، احتمال ديدن خواب شفاف زیاده. چند وقته داریم با کِن تلاش می کنیم تا به خواب هم دیگه بریم. موفق نشدیم. رو به تمرین خواب شفاف و تولتک ها آوردیم. می خواستم شروع کنم به گفتن "میخوام خواب شفاف ببینم." که فکرهای دیگه ای به ذهنم هجوم آوردن. نمی دونم چقدر گذشت، اما با نوری که از پنجره ی اتاق روب
یه  زمانی  فواره  نشین بودم حالا که  فواره  نشین  نیستم  و  به  خواری .  پستی  و یه  موجود بی  ارزش در  جهانم پس  می  خوابم تا خوابهای  قشنگ  ببینم خدایا چه بودم چی شدم؟ باز هم راضی هستم به رضای تو چون دنیا از نظر من واقعی نیست همه چیز رو  خواب و  خیال می بینم  تنها چیزی که در  زندگی  به  ان  دلم  خوشه و  روزها را سپری می کنم فقط  خواب هست  بله  خواب راحت دارم  چون بی  خیال&
در زندگیم  اگر  همه  دنیا  رو  ميدادن  وقتی  تو  رو  نمی ديدم هیچ  چیز نداشتم  گیج  و  مات  و  سرگردان  بودم  شبها  خواب  نداشتم  بيدار می شدم  خیس  عرق  بودم  آه  تو  زنگ  زدی  شبها  به  اميد  ديدن  تو  به  خواب می رفتم  تا شايد  در  خواب تو  رو  ببینم  و همیشه  هر شب  تو  رو  در خواب ميديدم وقتی  بيدار میشدم  ميديدم  همه  خواب  بو
پررنگ‌ترینش جایی بود که نشسته بودم روی تاب و داشتم صدام رو ضبط می‌کردم؛ قبل‌ترش بارها کینگ‌رام لست والتز رو خونده بود و قبل‌ترش هیجده دقیقه صحبت کرده بودم و متوجه نشده بودم. قبل‌ترش و تقریبا کل روز یک ویس شونزده دقیقه‌ای پلی کرده بودم اما مدام زده بودم دقیقه‌ی سیزده و ثانیه‌ی دوازدهمش؛ که حتی ترتیب اون مستطیل‌های کوچیک و بزرگ ویس رو هم حفظ شده بودم.
تعبیر خواب چاقی
آنلی بیتون مى ‏گويد:
اگر خواب ببینيد چاق شده ايد ، نشانة آن است که هر دم بر ثروت و شادیهای شما افزوده خواهد شد .
اگر در خواب دیگران را چاق ببینيد ، علامت آن است که اوقات و فعالیتهای لبریز از موفقیت خواهيد داشت .
اگر خواب ببینيد بیش از اندازه چاق شده ايد ، دلالت بر آن دارد که بايد بیشتر مراقب رفتار و اعمال خود باشيد .
سلام به همگی دیروز تا ساعت ۱۲ خواب بودم بيدار شدم رفتم ناهار خوردم نمازخوندم رفتم کلاس روز قبلش سرگیجه ای گرفته بودم که از رفیقم خواستم دستمو بگیره بگذریم از ساعت ۲بعدازظهرتا ۵ونیم کلاس بودم بعدم اومدم خوابيدم تا هفت ونیم از بچه ها خواستم بیرون میرن قرص بگیرن واسم وقتی بيدارشدم اومدم نماز بخونم نمیخواستم شام بخورم رفیقم ازبیرون اومد گفت بریم سلف گفتم من شام نمیخوام به زور منو برد باخودش گفت تو نخور بامن بیا رفتم دوسه تا لقمه به زور بهم داد
در زندگیم  اگر  همه  دنیا  رو  ميدادن  وقتی  تو  رو  نمی ديدم هیچ  چیز نداشتم  گیج  و  مات  و  سرگردان  بودم  شبها  خواب  نداشتم  بيدار می شدم  خیس  عرق  بودم  آه  تو  زنگ  زدی  شبها  به  اميد  ديدن  تو  به  خواب می رفتم  تا شايد  در  خواب تو  رو  ببینم  و همیشه  هر شب  تو  رو  در خواب ميديدم وقتی  بيدار میشدم  ميديدم  همه  خواب  بو
هوالرئوف الرحیم
حوصله ندارم از دیشبم با رضوان و دخترک و رضا بگم. همینقدر بگم که له له له بودم. رضوان مریض بود و بی خواب بخاطر نفس نکشيدن. دخترک به شدددددت فعال و در تقلای دردناک. و رضا . خواب.
شب خیلی سختی رو سپری کردم. تا نماز صبح. 
صبح که بيدار شدم با رضا سرسنگین بودم و رضا ولی عادی. کلی کمک کرد تا از دلم در بیاره. کلی کار کردیم دوتایی. ولی بازم من در حال دوئيدن بودم و رضا قدم زدن.
عصر هم رفتیم طرفهای خیابون ملت و امام خمینی برای ديدن موزه ها، که
زن جوان به مأموران گفت: صبح خیلی زود بود و شوهرم سر کار رفته بود. من هم در خانه خواب بودم که یک‌دفعه متوجه حضور یک نفر در اتاق خواب خانه‌ام شدم. مرد به من حمله و آزار و اذیت کرد و بعد هم از خانه بیرون رفت.پایگاه خبری، تحلیلی صافی نیوز
  من درخواب قیلوله عصرگاهی بودم و خداوند بالای سرم بيدار . دمی خواست بیاسايد و امور کشور در هرج مرج و به اختیار آدمیان رها ساخت. من از بیمی که برایم ناآشنا بود از جا جستم. هنوز در میان خواب و بيداری بودم که زنگ تلفن همراهم به صدا در آمد. صاحب خانه بود. از خواب خداوندگار و غفلت اش نهایت بهره را برده بود.  و تحکمی که شیوه ی مالکان بود فرمود : « فلانی ! با مبلغ قبلی نمی تونم آپارتمانم رو اجاره بدم . می دونی که همه چیز دو برابر و حتی سه برابر شده ، اگه می
تو که از اول هم هیچ نبودی و هیچ کجا نبودی ریز ریز رفتی، ریز ریز هم نیومده بودی، اصلا هیچوقت نیومده بودی و فقط من می دونم رفتن کسی که هیچوقت نیومده یعنی چی. سرابی بودی که هیچوقت نجوشيدی و تو که اصلا نبودی از اولین راهابی که گیر آوردی سرازیر شدی و ریختی تو اون گذشته پر از لجن. می فهميدم داری می ری، بعد یکسال دوباره موهامو اتو می کردم، خط چشم نمی کشيدم ماسک نمی ذاشتم، میفهميدم تو که هیچوقت نبودی داری می ری و دیگه کسی مشت نمی زد توی دلم، می ترسيدم
"از خواب بيدار شدم. انگار که عصر بود. انگار یه نفر توی حیاط بود. احساس می‌کنم از پشت پرده ديدمش. ترسيده بودم.
کسی خونه نبود.
زنگ زدم به داداشم
تصویر بعدی که یادمه اینه که ما اون آدم رو کُشتیم.
نمی‌خواستیم بکشیم. ولی فکر کنم زیادی زدیمش. انگار آخرین ضربه‌ها رو خودم زدم.
و تصویر بعدی که یادمه، یک عالمه پلیس و ماشین پلیس توی کوچه‌مونه."
.
با وحشت از خواب پريدم. ساعت بین 6 تا 7 صبح بود. اونقد ذهنم بهم ریخته بود که دقیقا ساعت رو یادم نی
دارم فکر میکنم به تنها آدمی که اهمیت نميدم خودمم. فقط واسه خودمه که میگم عب نداره ناراحت بشه، اشکش دربیاد و هزار بار خم بشه. 
دیشب خوابتو ميديدم. خیلی واقعی بود. خیلی. اونقدر واقعی که وقتی بيدار شدم چشم بسته گوشیمو چک کردم. نبود. پیامی نداشتم. و همونجا دلم سوخت برای روان و ناخوداگاهم. 
 
ميدونی؟ وقتی یه چیز ساده رو خواب میبینی، وقتی یه سری مسائل پیش و پا‌افتاده رو خواب میبینم خیلی دلم به حال خودم میسوزه. که یه چیزی تو گوشم میگه تو چیکار کردی با
تعبیر خواب خیس شدن
آنلی بیتون مى‏ گويد:
اگر خواب ببینيد لباسهایتان خیس شده است ، علامت آن است که برای لذت بردن از امری متحمل زیان خواهيد شد . بايد از افراد چرب زبان و متملق دوری کنيد .
اگر دختری خواب ببیند خیس آب شده است ، علامت آن است که با مردی متأهل به کاری رسوایی آمیز تن می دهد .
مطلب انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر - انشا باز را میتوانيد به صورت کامل از سایت هفتاد و پنج دانلود دریافت کنيد.انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر - انشا بازبا سلام خدمت شما دوستان عزیز انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر انشا باز انشا باز انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر انشای پایه ی هشتم در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر دبیر بلاگ انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر نمونه انشاء با انشا در مورد برخاستن
دیروز با مدیر جلسه داشتم. 
هر هفته یکساعت برای من وقت میذاره و تمام گیر و گور ای کارم رو بهم میگه و این یک فرصت بسیار عالیه برای من که تازه وارد عرصه تجارت شدم بتونم در کنار یه آدم ابر موفق کسب تجربه کنم! اونم بصورت کاملا خصوصی:) 
 
دیروز صبح که از خواب بيدار شدم کمی فکرم درگیر بود خیلی طول کشيد بفهمم خواب بوده!! تو خواب مدیر ناراحت و پریشان بود!! و من نگران از اینکه چی شده که رئیس انقد ناراحته . وسط جلسه ای که داشتیم یهو عذرخواهی کرد و رفت و من خیل
حدودا دو سال پیش بود که به لوزان آمدم. سوییس. تجربه زندگی در خارج از کشور داشتم اما در اروپا نه. چند ماهی شیفته نظم و انضباط آنان شدم. سعی کردم شبیه آنان منظم زندگی کنم. اما هر چه بیشتر جلو می روم دلم برای وطنم تنگ تر می شود. مردمان اینجا به شدت دنیازده و عاشق رفاه هستند. انگار هیچ بویی از آرزوهای دور و دراز و ساختن جامعه انسانی نبرده اند. اساتيد و متفکران جامعه نظریه پردازی می کنند و شايد در زندگی مردم اثر بگذارند اما کلیت مردم تلاشی برای پیشرفت
ميدونی  چرا  میخواستم  خودمو  گم  کنم  میترسيدم  دوباره  تو  رو  از  دست  بدم در زندگیم  اگر  همه  دنیا  رو  ميدادن  وقتی  تو  رو  نمی ديدم هیچ  چیز نداشتم  گیج  و  مات  و  سرگردان  بودم  شبها  خواب  نداشتم  بيدار می شدم  خیس  عرق  بودم  آه  تو  زنگ  زدی  شبها  به  اميد  ديدن  تو  به  خواب می رفتم  تا شايد  در  خواب تو  رو  ببی
تعبیر خواب دبیرستان
آنلی بیتون مى‏ گويد:
ديدن دبیرستان در خواب ، نشانة رسيدن به مقامات بالا در اجتماع ، و موفقیت در امور عاطفی است .
اگر دختری خواب ببیند دیر به دبیرستان رسيده است ، علامت آن است که در محیط اجتماعی دچار درد سر خواهد شد .
تعبیر خواب دانشکده
آنلی بیتون مى‏ گويد:
ديدن دانشکده در خواب ، علامت آن است که به مقامی منصوب می شويد که مدتها در انتظارش بوديد .
اگر خواب ببینيد پس از اتمام تحصیلات خود دیگر بار در حال ثبت نام در دانشکده هستيد ، نشانة آن است که در کار پسنديده ای امتیاز به دست می آوريد .
تعبیر خواب خدمتکار
آنلی بیتون مى ‏گويد:
ديدن خدمتکار در خواب ، نشانة تغییرات یقینی و بدبختی است .
اگر مردی خواب ببیند عاشق خدمتکاری شده است ، نشانة آن است که احتمال دارد به رفتار زننده و نادرست خود ، مورد ریشخند دیگران واقع شود .
خیلی اتفاقی قشنگ و خوب توی خواب هست که هی به خودت میگی:ای کاش واقعی باشن.خیلی اتفاقای بد هست که خدا خدا میکنی ای کاش خواب باشن.خیلی وقتا برعکس هر دوشونه اتفاق خوب تو بيداری و بد توی خواب ، خواب و بيداری.شايد همه ی خوابها تو بيدار بودی و همه بيداری ها تو خواب بودی شايد همین الانم خوابیم؟.
میلی به زندگی ندارم، از خودکشی و مرگ می‌ترسم فلذا به خواب پناه میارم. از صبح تا حالا که ساعت ۳ بعدازظهر هست خوابم. فقط پاشدم صبونه و نهار خوردم و باز خواب. حالم بده و میلی برای ادامه ندارم. همه‌ش هم بخاطر رفتارهای اخیر میم هست. سرد و بی‌حوصله شده. خوابم میاد. بايد برم به علم مردگان .
عصر بخیر 
تعبیر خواب در زدن
تعبیر در زدن در خواب
آنلی بیتون مى‏ گويد:
اگر در خواب صدای در زدن را بشنويد ، نشانة آن است که بزودی از اخباری غم انگیز مطلع می شويد .
اگر با صدای در زدن از خواب بيدار شويد ، علامت آن است که اخبار بد بر شما تأثیر نامطلوب خواهد گذاشت
زمستان سال ۱۴۰۲ یا ۳ بود. واضح یادم نیست. هفته‌ی سرد و کولاکی‌ای بود. یک هفته‌ای بود همه جا سفيدپوش بود. شب سوم یا چهارم یخبندان‌های آن زمان بود که خواب برف سنگین ديدم.در خواب ديدم: «داشتم برف‌بازی می‌کردم که ناگهان از سایه‌ی سرد و تاریک دوردست پسرعمویم هم آمد و شروع کرد راه رفتن روی یخ‌ها و برف‌ها. خِرت‌خِرتِ صدای خُرد شدن یخ‌های برف صدای دلنشینی در فضا منعکس کرده بود.»داشت از کنارم می‌گذشت که مادرم برای رفتن به مدرسه بيدارم کرد. اتفاق
شعر غمگین در مورد عمر و زندگیکاش خواب بودم‎عمر علف نیست که بیهوده برويدمن از خاک صحرا رویيده اممن از غبار ها روی چشمم نرنجيده اممن از انتظار آب خسته نیستممن از خورشيدی می نالم که بی رحمانه می تابد و نباشد می میرمکاش خواب بودم همه ی غروب هایتمجنون یار
تعبیر خواب خاویار
منوچهر مطیعی تهرانی گويد:
خاویار سکه های طلایی، دانه های مرواريد، و قطعات جواهر است و ديدنش در خواب بسیار نیکو است. خاویار هرچه روشن تر باشد بهتر است. چنانچه در خواب ببینيد خاویار می خوريد ثروتی عظیم به شما می رسد. خريدن خاویار نیز همین تعبیر را دارد و داشتنش. خاویار در خواب از هیچ جهت بد نیست و خوب ترین وجه آن این است که ماهی را خودتان صيد کرده باشيد و خاویار را از شکمش بیرون بیاوريد. این به نظر من برابر است با یافتن گنج.
تعبیر خواب جمن
منوچهر مطیعی تهرانی گويد:
چمن اگر در خواب سبز و خرم باشد گویای این است که زندگی ما گستردگی دارد و سهم ما از برکات و نعمات خداوند زیاد است ولی اگر سبزه و چمن را زرد و بی رونق ببینیم نشانی از تالم و اندوه و بیماری است.
آنلی بیتون مى ‏گويد:
ديدن زمین چمن مسابقات اسب دوانی در خواب ، علامت آن است که به آسودگی و ثروت دست خواهيد یافت .
ديدن چمنزاری سبز در خواب ، علامت آن است که به کارهایی قابل توجه علاقمند خواهيد شد .
دیشب کلا تو خواب یا تو وزارت کار بودم یا بیمه یا مجتمع قضایی کلا دیگه خوددرگیری پيدا کردم نزدیکای صبح توی خواب ديدم اون پیامکی که قرار بود دوماه دیگه برام بیاد اومده در حدی خوابم طبیعی و فول اچ دی بود یه دفعه از خواب پريدم گوشیمو چک کردم ديدم خبری نیست دوباره گرفتم خوابيدم اماااااااا مگه ول میکرد همش توهم داشتم رفتم شعبه بیمه برای کارام ساعت 8:45 بر حسب اتفاق پاشدم گوشیمو نگاه کردم ديدم ساعت 8:16 از طرف بیمه پیام اومده فکر کردم بازم توهم زدم چرخ
همان روز آخر سال، آخرین ساعات یک دفعه از در درآمد. بالای بالا بودم. جشن تمام شده بود و نشستیم به فیلم ديدن. در آغوش او بودم و فیلم را برایش تعریف میکردم با دقت گوش ميداد با هر کلمه صورتش به صورتم نزدیکتر میشد. بوی نفسش را می شنيدم و می گفتم این عشق تازه است. نشستیم سرخوش تا خود صبح. می گفت حالا بايد سرم را از دست بدهم؟ منم نميدانستم. بالاخره آن اتفاق افتاد. ساعت شش صبح. پرنده ها تازه از خواب بيدار شده بودند که همدیگر را بوسيدیم. به او گفتم این بهتری
اتفاق برای تعریف کردن زیاده،اما راستش رو بخوايد بدنم به حالت کارخونه برگشته و دوباره دوستان میتونن منو پانکو صدا بزنن،و چقدر خوشحالم که دیگه مجبور نیستم آلارم ساعت رو بذارم برای 6 صبح و با ديدن اون علامته که اعلام میکنه ring in 7 hours ناله کنان به تخت نمیرم.
به طور میانگین بخوایم حساب کنیم،از شنبه ی بعد کنکور تا الان،از 24 ساعت شبانه روز من شايد 6 الی 7 ساعت بيدار باشم،بقیشو خوابم. 
اون وقتایی هم که بيدارم گیج خوابم:)))
هیچ برنامه ی خاصی فعلا برای گذر
دانلود رایگان فیلم رگ خواب با لینک مستقیم, دانلود فیلم رگ خواب, دانلود فیلم ایرانی رگ خواب 1080p, دانلود فیلم سینمایی رگ خواب 720p, دانلود رگ خواب Full HD, ف.نسیما دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
تعبیر خواب خبرچین
آنلی بیتون مى‏ گويد:
ديدن فردی خبرچین در خواب ، نشانة آن است که دشمنانی خواهيد داشت که می کوشند به زندگی شما آسیب وارد آورند .
اگر خواب ببینيد دیگران شما را فردی خبرچین قلمداد می کنند ،علامت آن است که زندگی آیندة شما پر از فراز و نشیب خواهد بود .
یک خواب تکراری هم هست که معنایش را نمی دانم.
 
زیاد پیش می آيد که  صبحها من هنوز خوابم و نزدیک است که آفتاب طلوع کند. در چنین مواقعی معمولا خواب می بینم زائر یکی از حرمها هستم و یا قرار است حرم بروم و یا از حرم بر می گردم.
 
تعبیرش را نمی دانم. نوجوان که بودم به مادرم می گفتم شیطان برای اینکه نمازم قضا شود مرا با خوابی که دوست دارم سرگرم می کند.
روزها قضیه را در ذهن مرور میکردم حتی همین الان باعث میشود انقدر ضربان قلبم بالا برود که اگر قبل از خواب باشد خواب از سرم بپرد. به دنبال راهی بهتر بودم، راهی که جور دیگری تمام شود، راهی که به گریه کردن من در طول راهرو و بی تفاوت راه رفتن او ختم نشود. اما هر چه حساب میکردم بهترین کار را کرده بودم و هر چیز دیگری قضیه را ملیون‌ها بار بدتر میکرد. ولی باز دلم راضی نمیشد و ارام نمیگرفتم. فکر میکردم کاش هر دفعه که میگفتم دفاع شخصی پدرم نمیخنديد یا وایم
روزها قضیه را در ذهن مرور میکردم حتی همین الان باعث میشود انقدر ضربان قلبم بالا برود که اگر قبل از خواب باشد خواب از سرم بپرد. به دنبال راهی بهتر بودم، راهی که جور دیگری تمام شود، راهی که به گریه کردن من در طول راهرو و بی تفاوت راه رفتن او ختم نشود. اما هر چه حساب میکردم بهترین کار را کرده بودم و هر چیز دیگری قضیه را ملیون‌ها بار بدتر میکرد. ولی باز دلم راضی نمیشد و ارام نمیگرفتم. فکر میکردم کاش هر دفعه که میگفتم دفاع شخصی پدرم نمیخنديد یا وایم
خیلی وقت بود که راحت می‌خوابيدم. و به قول ملت خواب نمی‌ديدم. چندین سال(البته درستش اینه که خواب‌هام رو یادم نمیموند)
اما ده روزه که شب‌هام دیوانه کننده شدن.
اول اینکه خوابم نمی‌بره. هر شب دست کم دو سه ساعت توی رخت خواب تقلا می‌کنم.
بعدشم که خوابم می‌بره تا همون ساعت شیش و هفت، دو سه بار خواب می‌بینم و از خواب می‌پرم. یعنی هر ساعت تقریبا یک‌بار، ساعتی یک خواب، خواب‌های لعنتی مزخرف :|
اوضاعیه خلاصه
دانلود رایگان فیلم رگ خواب با لینک مستقیم, دانلود فیلم رگ خواب, دانلود فیلم ایرانی رگ خواب 1080p, دانلود فیلم سینمایی رگ خواب 720p, دانلود رگ خواب Full HD, ف.نوا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
تعبیر خواب بیماری حصبه
آنلی بیتون مى‏ گويد:
اگر خواب ببینيد به بیماری حصبه مبتلا شده ايد ، نشانة آن است که بايد نسبت به دشمنان خود هشیار باشيد و از سلامتی خود نیز بیشتر مراقبت کنيد .
اگر خواب ببینيد بیماری حصبه میان مردم مسری شده است ، نشانة آن است که در اثر فشارهای کار و زندگی ، بیمار و نحیف خواهيد شد .
شنيده ام که وقتی انسان در حال غرق شدن است بخواب می رود ، یعنی حس می کند که در حال شناست ، اما خواب است و دارد غرق می شود!
همین مورد را در هنگام رانندگی هم شنيده ام ، می گویند آنهایی که در حال رانندگی خواب هستند فکر می کنند بيدارند و دارند با دقت رانندگی می کنند ، اما خواب هستند و خواب بيداری می بینند!
از وقتی این مطالب را شنيده ام در رانندگی ام بیشتر دقت می کنم و به محض اینکه کمی خواب به سراغم می آيد ماشین را پارک می کنم و اصلا ریسک نمی کنم.از هر در
من قبلا خواب های تقریبا بدی می ديدم . بچگی امو یادم نمیاد چجور خواب هایی می ديدم .
ولی تو چند سال گذشته خواب هایی که می ديدم بیشتر دو جور بود :
1- تو یک مکان بی انتها داشتم می دويدم و اینقدر می دويدم که پاهام خسته میشد و از خواب می پريدم .
2-تو یک ساختمان بزرگ چند طبقه با فاصله از زمین پرواز میکردم و از بالا نظاره گر مردم بودم که چه کارهایی می کنند .
در یکی دو سال گذشته متوجه شدم که زیاد خواب نمی بینم .
اخیرا هم متوجه شدم که اگر روی دست چپم بخوابم ، خواب
والا از روی لهجه م کاملا مشخصه که کانادایی نیستم.
یعنی داد میزنه.
ایرانیا همیشه میان میپرسن که اینجا به دنیا اومدی؟ چون ایرانیا خودشون مهمونن و نمیتون لهجه م رو تشخیص بدن.
ولی کاناداییا و امریکاییا زوددددددد میفهمن همین که میگی های متوجه میشن.
چون لهجه داریم و خب لهجه مون از بین نخواهد رفت.
مگه الن ایر این همه فارسی صحبت میکنه ما متوجه نمیشیم!؟ چرا میشیم ولی اینو هم ميدونیم که لهجه داره و واضحه که ایرانی نیست.
دیشب تا صبح خواب ميديدم توی مخلوط
تعبیر خواب حلاجی
محمدبن سیرین گويد:
حلاج در خواب مرد قوی بود که کارهای مردمان به دست او گشاده شود. اگر بیند که حلاجی می کرد، دلیل که او را با مردی به این صفت که گفتیم صحبت افتد.
حضرت امام جعفر صادق فرمايد:
حلاجی در خواب بر دو وجه بود.
اول: منفعت.
دوم: گشایش کارهای فرو بسته.
یکی از نیازهای اصلی همه ی ما داشتن خواب راحت است برای اینکه خواب راحتی داشته باشیم بايد یک سرویس خواب مناسب و استاندارد داشته باشیم . وقتی استراحت کامل و مفيدی نداشته باشيد بعد از بيدار شدن از خواب عصبانی و اوقات تلخ خواهيد بود و اثراتی مثل کمر درد و سردرد با خود به همراه خواهد داشت . همچنین سرویس خواب محلی برای آرامش روحی افراد است به همین علت است که بايد در انتخاب و خريد سرویس خواب دقت کنيد و قبل از خريد انواع سرویس خواب را از نظر جنس سرویس خ
تعبیر خواب دمپایی
تعبیر ديدن دمپایی در خواب
آنلی بیتون مى‏ گويد:
ديدن دمپایی در خواب ، نشانة آن است که می خواهيد به توطئه و دسیسه هایی شیطانی دست بزنيد .
اگر خواب ببینيد کسی از دمپایی شما تعریف می کند ، نشانة آن آست که به زنی عشوه گر دل می بنديد که برایتان رسوایی به بار می آورد .
تعبیر خواب بچه از ديد ابن سیرینتعبیر خواب نوزاد دختر، اگر در خواب ببینيد که صاحب بچه دختری شده ايد نشانه سلامتی می باشد و از اهل خود شاد می شويد.تعبیر خواب نوزاد پسر، اگر در خواب ببینيد که صاحب پسری شده ايد ، شما صاحب یک دختر می شويد.تلگرام نیوز
تعبیر خواب شنيدن خبر
آنلی بیتون مى‏ گويد:
شنيدن خبرهای خوب در خواب ، علامت داشتن دوستانی صمیمی با علایق مشترک است و همچنین نشانة توفیق در زندگی است.
شنيدن خبرهای بد در خواب علامت داشتن دوستانی ناسازگار و روبرو شدن با موقعیتهای نامطلوب در زندگی است.
خیلی داغونه؟والا خودم حس می کنم خیلی داغونه،از یک تا ده چند تا داغونه؟اعتراف می کنم دوباره خودم رو انداختم روی فاز "بخواب تا خواب چیزی که دوست داری رو ببینی."چه موجود ضعیفی. به یک تخیل تکیه می زنه. به یک مجاز تکیه می زنه. به یک وهم.خب من حالم از این ضعف به هم می خوره، ولی وقتی حال می ده، سخته از خودم دریغ کنم. نمی دونم درسته این رویه. درست نیست. چیه.بخدا ترک کرده بودم از پیش دانشگاهی.دوباره برگشته.اولاش که رفته بود از رفتنش ناراحت بودم،الآن ک
علت خواب زیاد از نظر روانشناسی بسیار زیاد است اما باز هم فرد به فرد متفاوت است. Insomnia یا بی خوابی یک اختلال خواب است که فرد را بی خواب کرده و یا فرد نمی تواند خواب بماند. اما اگر زیاد از حد می خوابيد احتمالا مشکل دیگری داريد و بايد به دنبال دلیل خواب زیاد باشيد. در این مطلب سایت ویک روان به بررسی علت خواب آلودگی زیاد و علت خواب زیاد از نظر روانشناسی می پردازیم.
پیشنهاد می کنیم پیش از شروع حتما مطلب انواع خواب چیست را در ویکی روان مطالعه نمائی
دراز کشيده بودم که با زیاد شدن صدای بارون از خواب پريدم!
از پریشب یه ریز داره بارون میاد ولی الآن یهو شديد شد! میگم شديد یعنی شديد ها! انگار دوش حمام رو تا آخرین درجش با شدت باز کرده باشی! انگار از آسمون داره سیل میاد!! نمونش رو حتی تو بارونای مصنوعی فیلما هم نديده بودم!
همین الآن برق قطع شد
خدایا به خیر بگذرون.
تعبیر خواب بلبل | تعبیرخواب بلبل | tabire khab تعبیر خواب بلبل,تعبیر خواب بلبل در قفس,تعبیر خواب بلبل سفيد,تعبیر خواب بلبل مرده,تعبیر خواب بلبلی نخود,تعبیر خواب بلبل و قفس,تعبیر خواب.
The post اس ام اس
لینک منبع و پست :تعبیر خواب بلبلhttp://www.bisms.ir/nightingale-sleep/تک عکس مجله تفریحی و سرگرمی
تعبیر خواب لوستر (چلچراغ)
منوچهر مطیعی تهرانی گويد:
ديدن چلچراغ یا لوستر در خواب خوب است به شرط آن که روشن باشد و چنان چه خاموش باشد حسرت است برای چیزهای از دست رفته یا آرزوهای چیزهایی است که تحصیل آن ها دور از ذهن بیننده خواب قرار می گیرد. پس ديدن چلچراغ در خواب نیکو است و به روشنایی و کامروایی تعبیر می شود بخصوص اگر چلچراغ را در بقعه یا زیارتگاه یا اعتاب مبارک روشن ببینيد که تعبیر آن کامروایی در امور دنیا و آخرت است.
همیشه از گرما متنفر بودم و هستم ! انگار که من برای گرما متولد نشدم ! البته فکر میکنم کمتر کسی وجود داشته باشه که عاشق گرما باشه . واقعا کسی هست که دیوونه وار عاشق گرمی هوا باشه و باهاش عشق کنه ؟ من که فکر نمیکنم ! 
من دیوونه وار عاشق هوای سردم ! اینکه میگم دیوونه وار یعنی ترجیح ميدم زیر برف و بارون و بهمن و تگرگ باشم و بمیرم تا گرما و آفتاب و . 
مسئله گرما فقط دمای هوا نیست بلکه برای غذا ها هم هست! مثلا ترجیح ميدم یه غذای مونده ی سرد داخل یخچال رو بخ
آخر کلاس نشسته بودم که با صدای صلوات طلاب از خواب بيدار شدم.بلند شدم و به طرف درب خروجی که پشت سرم بود حرکت کردم هنوز چند قدمی نرفته بودم که صدای استاد بلند شد:کجا می روی ؟برگشتم سرجایم نشستم استاد گفت:از همه دیرتر می آیی واز همه زودتر می روی وتفاوت صلواتی که برای تمام شدن کلاس می فرستند با صلواتی که برای نام حضرت محمد(ص)می فرستند راتشخیص نمی دهی با این وضعیت به کجا می خواهی برسی؟کل کلاس خنديدندو  من تازه فهميدم استاد نام حضرت محمد(ص) را گفته ب
 
  خواب نديده بودم. واقعیت داشت. سعی کردم با قاطعیت حرف بزنم . اما شک کردم. مرز خیال و واقعیت را دیگر تشخیص نمی دادم. آدم های اطرافم هر آن تغییر می کردند. پوست می انداختند و از شکلی به شکل دیگر در می آمدند. خواب نديده بودم و بايد تلاش می کردم بنا به شخصیت هرکدام از آدم ها موضعی مشخص داشته باشم ، هرچند برای یک لحظه . و این بود که حتی فکر کردن به چگونگی این موضوع باعث سرسام می شد. اما برای ادامه زندگی مجبور بودم .بايد تحمل می کردم بازی خیال و واقعیت ر
برای اینکه حس خودم هم بد هست 
اما سرکار خیلی گرمه 
خیلی زیاد 
فقط اینکه فردا شبکارم 
خسته ام 
از این زندگی مسخره که همیشه در بزنگاه های حساس با یک دعوا همه چی برچيده میشه خسته ام 
مدت زیادی بود دعوا نکرده بودم 
و حالا دیروز دقیقا دیروز بايد دعوا کنم 
سر روزه ای که به عمد و برای میل دلم نبود که نگرفته بودم 
روز اول رمضان میخواستم روزه بگیرم اما چون برای وسواسیم قرص میخورم خواب موندم (دو قرص که هر دو خواب‌آورن) 
و اینو نمتونم به مامان بگم 
که اگ
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها

Barry استراتژیست توسعه فردی و شغلی خرید اقتصادی در یک فروش پرهیجان خونه ی خیالی دفترِ صد برگِ قصه های من صدای پای عدالت ذهن ثروتمند فروشنده انواع بست فلزی ،بست کمربندی ، بست پلاستیکی شباهنگ گروه صنعتي آريان سيستم رو