نتایج جستجو برای عبارت :

مرحله 882 آمیرزا

تا بقید غمش آورد خدا داد مراآنچه می خواستم از بخت خدا داد مرارفع مخموری از آن چشم سیه دارد چشمچشم دارم که خرابی کند آباد مرانتوانم ز خدا داد بگیرم دادمکاش گیرد ز خداداد خدا ، داد مراگر دلش سخت تر از سنگ بود نرم شودبشنود گر شبی او ناله و فریاد مرامن که تا صبح دعا گوی تو هستم همه  شبچه شود گر تو به دشنام کنی یاد ، مراغم ندارم که به بند تو گرفتار شدمغمم آنست که  ترسم کنی آزاد مرا !شاطر عباس" صبوحی قمی
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها

علوم ماورا Pink.blue.dew Hannah Barry بازار20 همه چی موجوده Joseph Thorn