نتایج جستجو برای عبارت :

چ زیادشده فاصلمون غرورمون عشق زبون

در این بخش از سایت جونا دانلود اهنگ چه زیبا شده فاصلمون برای دریافت و شنیدن انلاین قرار داده می شود
دانلود اهنگ چه زیبا شده فاصلمون (زیبا رحیمی) با کیفیت عالی و لینک مستقیم
چه زیاد شده فاصلمون غرورمون عشقو گرفت ازمون
 
یعنی هنوز عاشقمی یا عوض شدی میخوام بپرسم نمیچرخه زبون
 
چه روزایی که خوب بودی باهام حرفای قشنگی میگفتی برام
 
هنوز همون دوست دارم روی قولشه ، هستی رو حرفی که گفتی برام
 
دانلود آهنگ چه زیاد شده فاصلمون غرورمون
 دانلود آهنگ چه زیاد شده فاصلمون غرورمون عشقو گرفت ازمون 
دانلود اهنگ چه زیبا شده فاصلمون غرورمون عشقو گرفتی ازمون به نام غرور
Download New Mp3 Music Ziba Rahimi – Ghoror

متن آهنگ غرور زیبا رحیمی
چه زیاد شده فاصلمون غرورمون عشقو گرفت ازمون
یعنی هنوز عاشقمی یا عوض شدی میخوام بپرسم نمیچرخه زبون
چه روزایی که خوب بودی باهام حرفای قشنگی میگفتی برام
هنوز همون دوست دارم روی قولشه ، هستی رو حرفی که گفتی برام
دانلود آهنگ چه زیاد شده فاصلمون غرورمون عشقو گرفت ازمو
دانلود آهنگ چه زیاد شده فاصلمون غرورمون عشقو گرفت ازمون
دانلود آهنگ زیبا رحیمی به نام چه زیاد شده فاصلمون
Danlod Ahang Ziba Rahimi – goroor
 
 
متن ترانه غرور از زیبا رحیمی
چه زیاد شده فاصلمون غرورمون عشقو گرفت ازمون
یعنی هنوز عاشقمی یا عوض شدی میخوام بپرسم نمیچرخه زبون
چه روزایی که خوب بودی باهام حرفای قشنگی میگفتی برام
هنوز همون دوست دارم روی قولشه هستی رو حرفی که گفتی برام
 
منو ببینی میفهمی غم توی چهرمو
همیشه سکوت تو دق میده آد
رفتی و نمانده راهی به جز از قفا بریدن - مگسی چو من زبون را چه به قاف‌ها پریدن؟
تو مهینی و شهینی تو عجایب‌آفرینی - سیه‌ای چو من زبون را چه به شاه‌ها رسیدن؟
همه رفته از سر و دل هوش و شور و مر شده گل - خرفی چو من زبون را چه به یوسفی خریدن؟
قدح نیاز سفتم، همه جانماز شستم - چفتی چو من زبون را چه به از قدح رمیدن؟
فام سیم تک خریدم به جدار دل کشیدم - عمله چو من زبون را چه به نقش مه کشیدن؟
همه عمر سیم و زر شد، همه عمر از قفس شد - کاسبی چو من زبون و لب عمرها چشید
متن آهنگ زبون باز امیر علیLyrics Music Amir Ali Zaboon Bazمتن آهنگ زبون باز امیر علیترانه و شعر آهنگ زبون باز امیر علیتویه این دنیا واسم چیزی نمونده به جز یه مشت درد یه دله سرد با خاطراتی از یه آدم نامردبا یه قلبی که زیر پای یه آدم هوس باز اما زبون باز له شده اما نگفت به هیچ کسی شد براش رازیه دله داغون یه دله خسته دیگه طاقت نداره چقد بگه بسهآخه تا کی سکوت با درد اون دلی که هر ثانیه شکستهبرو از زندگیم بسه دیوونگیم آخه تا کی باید بخورم چوبِ سادگیم دیگه از این ب
دانلود آهنگ مجتبی ترکاشوند به نام زخم زبون (♛)
Download Music Mojtaba Torkashvand – Zakhm Zabon (♛) With Text And Direct Links In kordseda
دانلود آهنگ جدید زخم زبون (♛) با صدای مجتبی ترکاشوند با لینک مستقیم و رایگان از سایت کرد صدا
دانلود آهنگ کردی جدید با قشنگترین صدای جهان مجتبی ترکاشوند زخم زبون همراه متن برای شما دوستاران آهنگ کردی آماده دانلود می باشد که با کلیک بر روی ادامه مطلب آهنگ کردی زخم زبون از مجتبی ترکاشوند را دانلود و گوش کنید و نظرتونو بگین لطفا .!♛ هم چنین متن آه
داداش از قبل یه سالگی‌اش دندون درآورد، آبجی قبل از چهار دست و پا راه رفتن رو یاد گرفت؛ و من؟ از نه ماهگی به حرف اومدم. می‌گن که خیلی شیرین زبون بودم و پر حرف، تا این که یه روز ترس از گربه زبونم رو بند آورد و لکنت زبون گرفتم. بالا و پایین داشته در تمام این سال‌ها، و من؟ نه. بالا پایین نداشتم.
از یه جایی به بعد می‌فهمی نباید از کسی توقع داشته باشی ازت دفاع کنن! همه میشن مدافع طرف مقابلت، تو میشی بی‌کس و کار! عین یه مهاجرِ تنها وسط مملکت غریب که نه زبون‌شو می‌فهمن، نه زبون‌شونو می‌فهمه. این وقتا خودتو اذیت نکن. خدای «تنها»ها هم بزرگه.
حرف زدن فقط با زبون نیست، با نوشتن هم. اگه حرف مداد رو بفهمی، اگه حرف پاستل رو، اگه بتونی با قلم فی هم زبون بشی، از کلماتش لذت می‌بری و از کلماتت لذت می‌بره؛ و اون وقته که می‌تونه برای تو طراحی کنه - و همه اینا وقتی اتفاق می‌افتن که پی فهم زبون‌های جدید باشی. مگه هنر چیزی به جز یاد گرفتن روزانه زبان‌های جدیده؟
۷ سالت شد خاکستری جاناگه بچم بودی واقعا الان باید میرفتی مدرسه.اگه پسر بودی تو اوج فضولی و زبون نفهمیت بود و اگه دختر بودی وراجیت.اما بچم نیستیفقط یه حجم خاکستری هستی که نه وراجی نه زبون نفهمفقط سنگ صبوری و ساکت و بفهمی.( بفهم ینی فهمیده) پ.ن۱: نقطه رو بعد پرانتز میذارن یا قبلش؟پ.ن۲:چرا سنگ ‌صبور؟ چرا آب صبور نه؟
یکی از فانتزیای من اینه که
جلوم المانی و استانبولی رپ رو پخش نکنن
و نگن این رو به فارسی ترجمه کن.
فانتزیمه.
هر بار این اهنگای الکس میرسه به du bist nicht allein و اروم میشه تم اهنگ،
من یه نفسی میکشم!
والا ملت فکر میکنن هرکی المانی یا هر زبون دیگه خونده ااما مثل نیتیو اسپیکرها باید اون زبون رو حرف بزنه و مثل اونها رپ بخونه.
 
:|
درونم شلوغه و نمی دونم چی بگم.
یک وقت هایی نمی دونم کی ام؟ چکاره ام؟ هدفم چرا گم شد؟ چرا ول دادم؟ چرا شل شدم؟ (علاوه بر کار حرفه ای توی فضای مجازی) دلم یه هدف محکم میخواد تا توی فضای حقیقی براش بدوام. 
بدبختی اینه خودم میدونم چمه ولی راه حلش رو نمیدونم.
از قضاوت شدن و راه حل های بقیه خسته و زده شدم.
حوصله ی حرف زدن با بقیه رو ندارم.
یه رفیق دارم که هیچ وقت بهش نمیگم چمه، فقط بهش میگم "من نیت میکنم تو برام حرف بزن" چون خودش میدونه و بهش گفتم که خدا خ
دانلود همه ی آهنگ های دنیادانلود آهنگ های دنیا دادرسان – دانلود فول آلبوم دنیا
دانلود فول آلبوم دنیا دادرسان
کاملترین مجموعه تمام آهنگهای خواننده ی خوش صدا دنیا به صورت یکجا و تکی با متن آهنگ ها و بهترین کیفیت ۳۲۰
 Download Full Album By Donya Dadrasan With Text And 320 
 
320
 
128
 
متن آهنگ دردسرفهمیدی دیوونتم پشتش در رفتی لعنتی منو بد بهم زدیتو بهم قول دادی که یه وقت برام دردسر نشی‌ منو بد بهم زدیفاصلمون نشد عادت برا من نپرس حالمو جواب سادس خرابمشکسته بدی خوردم ب
اسم کمبود محبتامونو میزاریم دوست داشتن.به اسم همین دوست داشتن، دلمون،غرورمون،تنمون،ارزشامونو عرضه میکنیم.که به کجا برسیم.ینی اینجوری خوشحال میشیم؟یا لذت میبریم؟ شایدم منتظره هیچ آخری نیستیم!!!یوقتا از نگرانی میگم گور پدر ما.از بس که نگران نسل جدیدم.دارم جدی میگم.چقد سن بلوغ پایین اومده. نه دختر نه پسر بجای چیزایی که سن شون اقتضا میکنه برن میرن سراغ رابطه.حیفه بخدا .بخدا وقت هست واسه این چیزا.ولی میدونم کنجکاوی وسوسه دست بردار نیست!! شما بگ
حسد. تهمت. تهمت!
حسد. زخم زبون. زخم زبون!
حسد. حق رو ناحق کردن. حق رو ناحق کردن!
حسد. حق الناس. حق الناس!
حسد.
فخرفروشی!!
حسد. و . چیزهایی است که از کلاس درس اخلاق یاد گرفته بود.
حالا هم حتما" آنجا کلاس های درس شهادت است! هه. نشستم نگاه میکنم جنگی رو که میدونم برنده اش کیه نگاه میکنم و منتظرم منتظر حق ناحق شده مان منتظر کوتاه شدن دستتون از سرنوشت ما
منتظر خدا♡

 
دلم اونقدری گرفته که برم سراغ آینه و زل بزنم به اون دو تا حفره ی معصوم و بی روح که بار غصه های عمر من و به دوش می کشن
اون دوتا زبون بسته که مثل بقیه اعضای بدنم دلم براشون ریش ریشه
اعضایی که می تونستن مال کسی باشن که خیلی بهتر از من بهشون برسه
حیف! طفلکی ها به نام من سند خوردن و محکومن به تحمل
اگر زبون داشتن حتما تا حالا از من به هر کجا و هر کسی شکایت برده بودن
 
دلم اونقدری گرفته که برم پشت پنجره ی بلند نشیمن بایستم و از ورای برج های بلند و مزاحم
با اینکه آدم نوشتنم.
با اینکه دلم میخواد سیر تا پیاز حرفها رو بنویسم اما شیفته شنیدنم. دلم می خواد بعضی حرف ها رو به زبون بیارم و به زبون بیارن! توی نوشتن اگه به کم فن نوشتن بلد نباشی سخته اونجوری که باید حس و پیامی که میخوایو منتقل کنی اما توی صحبت های رو در رو علاوه بر حرفها که روی زبون جاری میشن حرکات دست ها، تکان های کوچیک صورت، چین های روی پیشونی، بالا بردن ابروها، جزئیات مربوط به چشم ها و پلک زدن ها و سرعت پلک زدن ها و حرکات لب ها موقع گفتن
مثل وقت‌هایی که مامان داره نماز می‌خونه و کلمه‌ها توی دهنم این‌ور اون‌ور می‌شن و دلم می‌خواد آیات و اذکار رو باهاش تکرار کنم. مثل تمام وقت‌هایی که سر کلاس عربی یا انگلیسی نمی‌تونستم چیزی رو که تو ذهنم بود به زبون بیارم و حرص می‌خوردم. مثل وقتی که بعضی ابیات توی سرم می‌چرخه و می‌دونم پیش کسی به زبون نمی‌آرم‌شون. مثل وقتی که یه ترانۀ خارجی رو می‌شنوم و نمی‌تونم کلماتش رو باهاش بخونم و فقط یه‌سری آوای بی‌مفهوم و حسرت‌زده از دهنم خار
دو زوج کانال نویس رو می خونم که از طریق وبلاگ با عشقشون آشنا شدن، یکیشون بعد از ۵ سال،الان دو ساله که با هم ازدواج کردن و زوج دیگه هنوز موفق به ازدواج نشدن:)
انقدر عشقشون زیباست و انقدر عاشقانه همو دوست دارن که ذوق می کنم از خوندنشون*__*
چه خوبه که میان تو کانال قربون صدقه ی هم میرن، چه خوبه که متن های خوب و عاشقونه برای هم می نویسن:)
چقدر سخته حتی تصور این که ۵ سال،۳۶۵کیلومتر از عشقت دور باشی.
نوشته بود الان که فاصلمون شده دو وجب، هر صبح خدا رو شکر
بهم میگن که چرا کادوهاتو باز نمیکنی؟ چرا اینقدر منو سین جیم میکنن آخه. چی بگم؟ الان واقعا چطوری جواب بدم؟
سکوت.سکوت.سکوت.
مامان: وقتی دیوار میشه کفرمو در میاره! دیوار رو با منه! :)) وقتی جوابی ندارم و حرفی نمیزنم در واقع دیوار شدم. بابا: چیو بگه؟ مامان: نمیگم. بابام به من: چیو بگی؟ من:سکوت! مامان و بابا: حرف بزن! من: دلم نمیخواد!!!!!
بابام اومد کنارم گفت: مامانت ناراحت میشه ها. حالا قبلا یه بحثی(!) پیش اومده بود ودلخوریم الان که دیگه نباید .- من هنوزم دل
خیلی خنده داره . یعنی راستش خیلی خنده داریم ؛ کارامون ، حرفامون ، نگاهمون ، رفتارمون ، قضاوت کردنامون ، یا حتی غرورموناین چند وقته اینقد اتفاقات جورواجور و دلخراش افتاده ، که آدم نمی دونه به کدومش باید فکر کنه ، از کدومش باید درس عبرت بگیره ، مواظب کدوم یکیش باشه 
واقعا آدم چی باید بگه به این جوون هایی که بدون گواهینامه و کلاه کاسکت ، با سرعت بالای مرگ از سمت چپ خیابون چپی بلوار حرکت می کنند !!! آخه این همه اشتباه و خطا مگه می تونه توی یه آدم جم
سلام
امیدوارم حال تون خوب باشه، به نظرتون کلمات تا چه حد قدرت دارن؟، به این اعتقاد دارید که حتی یه کلمه که از زبون مون بیاد بیرون میتونه زندگی یه انسان رو نابود کنه یا بسازه؟
فکر کنم در این مورد همه نظر یکسان داشته باشن، اما اگه زندگی کسی رو نجات نمیدیم حداقل نابودش نکنیم.
به نظرتون چطور میتونیم جلوی زبون مون رو توی این شرایط بگیریم؟، چطوری وقتی داریم با مخاطب صحبت میکنیم خودمون رو جای اون تصور کنیم و تخریبش نکنیم؟، اگه تجربه مشابهی داشتید
فندقِ سه ساله‌ام ناراحت، نشسته بود روی الاکلنگ، با هر رفت و برگشت، نوک زبون و شیرین زمزمه می‌کرد: "می‌رسم.نمی‌رسم.می‌رسم.نمی‌رسم."

+ ناخودآگاه یاد جوادَم افتادم :)
--------------•●
برگرفته از کانال جرعه جرعه جان: 
 @EinTaGhaf
توایی مو سر راهت بشینم
توایی مو سر راهت بشینم
 
گل زردی به عشق تو بچینم
گل زردی به عشق تو بچینم
 
به پیشوازت ایم با دسته ای گل
نخوابم تا روی ماهت نبینم
نخوابم تا روی ماهت نبینم
 
خم ابروی پیوندت
شدم اسیر لبخندت
بشم فدای اون نازو
زبون شیرین قندت
بشم فدای اون نازو 
زبون شیرین قندت
 
دانلود
 
 
 
چه مدت بود خیره به من بود خدا میدانست
 نگاههای پر معنی اش داشت به سوالی گره میخورد که میترسیدم بپرسد و لال بمانم
پیش دستی کردم و پرسیدم
.اگه عاشق بشی چیکار میکنی؟ میری و به طرف مقابل میگی؟
خوب معلومه،نگم اون از کجا بودنه دوستش دارم؟تازه هرچی زودتر هم بهتر،میترسم یکی ازم بتش
و حرفش را با یک چشمک و لبخند زیبا معنی میدهد
.اگه یه روزی یه دختری که زیاد نمیشناسیش و باهاش در حد یکبار و یه سلام حرفیدی
.بیاد و بهت بگه دوستت داره و عاشقته،چیکا
بوی خیانت این دنیارو برداشته همه چیز بوی بی اعتمادی و سو استفاده میده دلم واسه روزایی که به همه اعتماد داشتم تنگ شده چطور میتونن به زبون بگن دوستت دارم تو عمل ساعت ها و حتی روز ها ازت بی خبر باشن؟ تا بهشون زنگ نزنی نگی فلانی چرا بهم زنگ نمیزنی حالتو نمیپرسن چرا میگن کار داریم ولی وقتی چک میکنیم میبینیم ساعت هاست انلاینه؟
یه دعایی هست که یه وقتایی ناخواسته و بی اختیار به زبون میارم!و عجیب هم عشق میکنم !خدایــا.از شــر خـودم،بـه تـو پنــاه می بـــرم.وووویییی که خدا میدونه چقدر به آرامش میرسم وقتایی که حس میکنم هیچکس جز خدا پناه و دوستدار من نیست، حتی خودم!!!!
من نمی‌دونم  این خانم‌های محترم (حالا بعضی‌هاشون) - که این‌قدر به تمیزی و مرتب بودن خونه اهمیت می‌دن و خدای ناکرده اگر چیزی یک آنگستروم از جایی که باید باشه اونورتر باشه یا اگر به اندازه‌ی قطر کوارک هسته‌ی اتم هیدروژن غباری روی پنجره باشه زمین رو به زمان می‌دوزند - چرا نوبت به خودروی زبون بسته‌ی خانواده که می‌رسه می‌شن هپلی؟ از در و دیوار این ماشین زبون بسته داره روغن آشپزی می‌چکه. روی صندلی جلوش آش رشته ریخته، ماشین بوی پیازداغ و خ
با ایما اشاره لال بازی این گنگ خواب دیده پاره میکنه خودش رو تا بتونه تعریف کنه اونچه که دیده در خواب (یا بیداری.بیداری مطلق.) ولی. نمیتونه نمیتونید نمیبینید بدون اون بار جانکاه درد که رو دوش گرگه . پ.ن: من زبون دردو بلدم شاید.من کنسانتره دردم.
یه وقت های فکر می کنم از من بی کس تر در دنیا وجود ندارد .
حدایا فقط تو مانده ای برایم مانده ای ؟
این روزها تمام میشه اخرش همه میمیریم اما من هیچ وقت زخم زبون ها فراموش نمی کنم تنهایی هام بی صدا گریه کردن هام را .بی کسی هام را
دلم می خواست برم یه جایی که هیچ کس نباشه یه جایی که خودم باشم نترسم از حرف زدن .نترسم از ادم ها
 
گاهی با خودم فکر می کنم شعله های شومینه های خونه های قدیمی اگر زبون حرف زدن داشتن چه دعوا هایی که به راه نمی افتاد. فقط خودشون می دونن که چه آتیشی سوزوندن . چه عکس ها و نامه ها و خاطره هایی رو خاکستر کردن. من می گم آدم تا به بن بست نرسیده باشه گذشته ها و امروزش رو دود نمی کنه و نمی فرسته هوا. وگرنه مثلاً یه عکس دسته جمعی فامیلی وسط کوهپایه های دماوند از بین بردن داره؟! مگه اینکه یکی دو نفر باشن تو اون عکس که با زخم زبون های شون یه طایفه رو نصف کرده
هر آدمی دوبار می میرهیه بار وقتی عشقشو از دست میده، یه بار وقتی از دنیا میره.کاش فاصله ای بین این دو مردن نباشه.تحمل این فاصله خیلی دشواره.(فرهاد قائمیان/سریال تاریکی شب، روشنایی روز)اینکه اینو از زبون یه مرد میشنوم تو این سریال،سخته برام واقعا
همینطور که میرفتم چراغ رو خاموش کنم، سرمو بردم بالا و گفتم: ازت متنفرم.چند دیقه بعد سرمو از زیر پتو اوردم بیرون، دماغمو با سرآستینم پاک کردم و گفتم: الکی گفتم. جدی نگیر مثل بقیه چیزایی که ازت میخوام و جدی نمیگیریکاش خدا هم زبون داشت. زبونی که با گوش من شنیده بشه.
خلاصه:
دانلود رمان خانم زبون دراز  من حال این پسره ی یالغوز نگیرم دریا نیسم اقیانوسم اِاِاِپسره ی سه نقطه برگشته به من میگه بیا فرقونت جمع کن خوب شد جوابش دادما منم گفتم خوبه من همین فرقون دارم حالا اینجای ماجرا آقا دیدم ریموت زد رفت کنار یه کوپه وایساد به به عالم ضایعگی خودش هوایی داره وای یاد پوزخندش که میفتم ولی من بادی نیسم که با این بیدا بلرزم اَی ددم یاندی اِشتب شدا
ادامه مطلب
سلام
من به این اعتقاد داشتم که دو نفر، یه حداقل فاصله ای باید داشته باشن. اگه نزدیک تر بشن تنفر ایجاد میشه. دلیلشم این بود که من خودم تو خودم حس میکردم همیشه یه حداقل فاصله ای رو برای اطراف دور و برم دارم و نمیزارم ازیه مرزی دوستیشون بیشتر بشه.
و تو ذهنم این بود که همه افراد اینجوری فکر میکنن.
ازونور کسایی رو میدیدم که خیلی به هم نزدیکن و دوست صمیمی اند و این با تئوری من جور در نمیومد. 
همیشه سعی میکنم که تو روابط یکم زیاده روی کنم که طرف مقابل جب
باز کردن سفره‌ی دل که هنر نیست وقتی قراره آخر و عاقبتش شرمندگی باشه، وقتی که به خیال سبک‌تر شدن داری جرعه‌جرعه مستی گفتن‌رو سر میکشی و روحتم خبر نداره که چه خماری سنگینی تو راه داری، گرد و خاکت که بخوابه اولین سکوت سرد پشت‌بند حرفات بهت نشون میده که چقدر هیچی عوض نشده، و با اولین کلامی که شنونده‌ت به زبون بیاره با چشمای خودت میبینی مشت بازه شده‌ و دستای خالیت‌رو، وقتی طرف داره درباره‌ی ماجراهای نه وما با ارزش، اما دست‌نخورده‌ی باطن
سال نو پیش پیشک مبارکسال خوبی داشته باشید
عاقایون خانما اگه داخل اینستا دیدید پسرکی زبون بسته توی شب،با سرمای هوا داخل جعبه ۴۰۵ نشسته بود و چرخ جلو دوچرخه رو بغل کرده بود و چرخ عقبش رو زمین میچرخید نگیییید این دیوونس،بگین این ورزشکارهپیشاپیش دیوانه خودتونید
نامردا امشب ازم زیاد عکس گرفتن منم پر رو واسشون دست ت میدادم
چند روزی هست که واژه لای فای LiFi سر زبون ها افتاده و چون بر شبیه به
کلمه وای فای هست شاید واستون جالب باشه که بدونید لای فای چیه و واسه چی
طراحی شده . تو این پست می خوام در مورد لای فای صحبت کنم پس تا انتهای پست
همراه من باشید .
ادامه مطلب
الان مامان کلی پرتقال قاچ شده با عشق آورد دم اتاقم و باید بگم اف بر من دستشو رد کردمدرحالیکه بعد دعوای دیشب  داشتم از زبون مامانم برا خودم میخوندم:"یه دختر دارم شاه ندارهاز خوشگلی تا نداره"میخوام الان برم محکم بغلش کنم و بچلونمش بهش بگم که این همه وقت با خودم قهر بودم و از خودم لجم گرفته بود نه اونباید بگم آره  
بعضی روزها عمیقا دلم میخواد لال بشم و چیزی نگم تا خودمو دستی دستی تو گرداب هلاکت نندازم. یکی نیست بهم بگه آخه میمیری دو دقیقه حرف نزنی؟ زبان که درست نچرخد ، جان در عذاب است . چی میشد واقعا یه جاهایی بشه زمان رو عقب برد و حرفی نزد وای به حدی از دست خودم شاکی ام که نمیدونم کجا باید فرار کنم از دست خودم. کاش یه جاهایی زبون آدم خودبخود از کار میفتاد تا یه سری بلا سر آدم نیاد.
خرگوش بیچاره مونو گربه برده.اینو از حمله غریب الوقوع دیشبش فهمیدیماومده بود سراغ این یکی خرگوش خدا رو شکر زبون بسته رو نجات دادیم.دیگه تو حیاط نمی برمش.هی گربه جان. دوباره ببینمت نگاه نمیکنم گربه اصیل ایرانی ای یا نه. میزنم میکشمت (تهدید به مرگ) :)))آروم شدمخیالم راحت شد یکم از ناراحتیم رو اینجا خالی کردم
واقعا دیگه خسته شدم از اتاقم از اینکه نمیرم توی جمع خونه که یه وقت نگن چرا نمیری دنبال کار و من نتونم همه این بدبختی هایی که درون خودم باهاش رو برو هستم رو به زبون بیارم چون میدونم به جای حمایت سرکوفتم میزنه و اتو میگیره و از اینی که هستمم بدتر میشم و برای همین چپیدم کنج اتاق نمیتونم ابراز وجود کنم و دارم خفه میشم.
هیچوقت دلخوشی ڪسی رو ازش نگیرید
این دلخوشی میتونه:یه سلام ؛یه احوالپرسی ؛یه حواسم بهت هست ؛یه صدای گرم و دوستانه ؛و یه حس خوب باشه.دوستی ها رو دست ڪم نگیرین .
بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ میزنند.ولی گنجشک‌ها جدی جدی میمیرن.!
آدما شوخی شوخی به هم زخم زبون میزنند.ولی دل‌ها جدی جدی میشکنند.
 شلمچه بودیم!شیخ اکبر گفت:"امشب نمیشه کار کرد. میترسم بچه ها شهید بشن". تو تاریکی دور هم ایستاده بودیم و فکر میکردیم که صالح گفت: یه فکری! همه سرامونو بردیم توی هم. حرف صالح که تموم شد، زدیم زیر خنده و راه افتادیم. حدود یک کیلومتر از بلدوزر ها دورشدیم. رفتیم جایی که پر از آب و باتلاق بود. موشی هم پیدا نمیشد. انگار بیابون ارواح بود. فاصلمون با عراقیا خیلی کم بود؛ اما هیچ سروصدایی نمی اومد. دور هم جمع شدیم. شیخ اکبر که فرماندمون بود گفت: یک، دو، سه.
سلامباید عرض کنم خدمتتون که عجب سرعتی دارم من!75 گیگ تو یه هفته!!!باورتون میشه؟75 گیگ اینترنت بی زبون رو از اول هفته تا حالا تموم کردمیا من سرعتی فرا انسانی دارم،یا ایرانسل بدون اینکه حتی یه فیلم دانلود کنما!اون 118000 تومن من چی میشه حالا؟عجبا .اگه میرفتم یه مودم وای فای میخریدم به صرفه تر نبود؟
ازاول صبحکه کتاب مبارک روگشودمهی می خوام فحش بدم به صدقی!هی زبون گازمیگیرمهی می خوام بندازم گردن خودممی بینم بی تقصیرنیست چندان هی می خوام روزم رو زیبا شروع کنموهی دنبال دستخط نرجس میگردمکه برام شعرنوشته باشهپیدانمیکنمممی بینم یه جانوشتم:چقدر نفرینه توزندگیت صدقی!اگه صدقی به قتل رسیدمن کف پای قاتلش رو خواهم بوسیدهمیننن
میخوام به خودم اعتماد کنم توی خیلی موارد به حرفای خودم به خودم پایبند باشم اگر میگم فیلم نبینم موزیک فقط بی کلام گوش کنم و امثالهم! میخوام نترسم ! یبار به دکتر گفتم آی دکتر من دیگه فکرم محدود نیست بی پرواتر فکر میکنم گف همونطور بی وروا هم عمل کن راست میگفت دست بجنبه تایپ کنه زبون بچرخه حرف بزنه اما دل نه عمل نکنه فایده نداره :)
3 ساعت مونده بود تا حذفش
ولی دلم نیومد
انتقام همه چیو که از این زبون بسته ی نوزاد نباس گرفت
دکمه ی لغو رو زدم
بیخیال بذار باشه
پست قبلیم پاک میکنم
 بذار باشه حتی اگه من نتونم زیاد اینجا باشم
 
نمیدونم این دل نیومدن ه، چیز خوبی بود یا نه
 
 
من اما نیستم
تا یه وقت طولانی احتمالا
 
اگه کسی از اینجاها گذرش افتاد
و به دعا و انرژی مثبت دادن معتقد بود
کار مهربانانه ای میکنه اگه برای من تو دلش یه کوچولو دعا کنه
پیشاپیش مرسیشم
خواهر زاده م ۹ سالشه و خدا حفظش کنه خیلییی خوشکل و سر و زبون داره 
طوری که حتی اونایی که خودشون دختر همسن و سالش رو دارن عاشقشن 
پریشب اومد خونه مون ، از چند تا پله افتاده بود پاش کبود شده بود 
اولش کلی ناراحت شدم بعدش یه دفعه قاطی کردم گفتم مگه دست پاچلفتی هستی نمی تونستی رو پله اول متوقف بشی و خودتو جم کنی تا آخرین پله باید می افتادی و این بلا سرت می اومد
الان که فکر می کنم حس می کنم مث قدیمی ها رفتار کردم خخخ
آب می برد با خود مرا، شاید به دریا افکند.شاید به دریا​​​​​می رومناگهانی می خوام برم سفر منه ترسو راهی شدم اول صبحهمراه سیل میرم مشرقطفلکی انسانچه آسیب پذیر و بی نوا و زبون درازهمیگم ما که میگیم مرگ بر . چرا پس محکم نیستیم. یعنی خدا و ابابیلش باید بیان با عموسام بجنگن؟ لابد
سلام
من دختری هستم که سنم هنوز به ۲۰ نرسیده، یه دوستی دارم که چند سال با هم دوستیم، ایشون به شدت به من علاقه داره، منم کم کم بهش علاقه پیدا کردم و با هم پیوند دوستی بستیم، اینم بگم که تو مدرسه ام با هم بودیم، خیلی در دوستی افراط میکرد و اذیتم میشدم، کادوهای زیاد (ماهی یک بار) و گاهی آنچنانی .، کلی برام خرج میکرد (و خانوادمم خیلی ناراحتن از این موضوع) .
چندین بار بهش گفتم من دوست ندارم این کار رو و ارزش معنوی هدیه برام بیشتره، برام هدیه کوچیک و
داشتم با «کوچ» حرف می‌زدم. بهش گفتم ذهنم درگیرشه. گفت اینا همه‌ش کاذبه.
می‌دونی، من توجه کردم به این که آدما کل زندگیمو گرفتن. چند وقت پیشا که داشتم با دانیال حرف می‌زدم، گفت: «تصور کن یه روز پامی‌شی می‌بینی هیچ آدمی رو کره‌ی زمین نیست. نه که مرده باشنا. غیب شدن. تو تنهایی. اون موقع که متوجه می‌شی نه اینستاگرامی هست که لحظاتت رو به اشتراک بذاری نه آدمی هست که بری پیشش یا باهاش حرف بزنی و . دوست داری چی کار بکنی؟ اینه که اگه جوابشو پیدا کنی م
شاید باورتون نشه ولی من امروز میخواستم بادوم زمینی سرکه ای بخرم و حالا م بادوم زمینی تبلیغ می کنه اینو دیگه هیچ جوره نمی تونست سر در بیاره حتی به زبون هم نیاوردم:( فقط گوشیم دستم بود اون لحظه:)) فکر کنید اگه از تموم لحظه های ما فیلم بگیره و بررسی کنه، بعد اون وقت من تا حالا یک خرید اینترنتی هم نداشتم.
سلام . . . 
بهم میگن که تو خوب حرف میزنی. میگن بلدی چطوری با زبونت بقیه رو راضی کنی. حتی ی دختر خانمی که مثل خواهرم دوستش دارم برگشت گفت به من که "تو زبون بازی" . . . خلاصه انگار بلدم حرف بزنم ولی نه زبون بازی که آخه . . . من اسمش رو میذارم "توانایی بیان احساسات در قالب کلمات". بله این یکی کار هر کسی نیست خیلی ها بلد نیستن بیان کنند چیزی رو که توی دلشون هست یا احساسای رو که دارن . . . ولی گویا من بلدم ک ب زبون بیارمشون که بگم درونم چطوری دارم حس میکنمش.
بعد ب
سلام بانوی من
امروزت مبارک. 2 ماه پیش 2 روز کمترت مبارک. کفش سیندرلاییت مبارک. 
ممنونم که با اون زبون جوجه ایت به من بله گفتی و مال من شدی یکی یه دونه. خیییییلی دوست دارم.
تو ابن روز قشنگ و خیلی مهم می خوام 3 تا کادو به عزیز دلم بدم:
اولیش واسه اینکه نو نو ئه.
دومیش واسه اینکه باربیه. 
سومیش واسه اینکه مال من شده.
این 3 تا هم مبارکت باشه.
فدای تو. مهدی.
ارزش بعضی چیزا با به زبون آوردنش از بین می‌ره. این آخرِ بدبخت بودنه که به کسی بگی گاهی حالم رو بپرس.همیشه دیدن یه پیام ناگهانی، شنیدن یه سلام بی‌هوا، از آدمی که انتظارش رو می‌کشی، می‌تونه حال و روزت رو عوض کنه.گاهی آدم، خودش رو گم و گور می‌کنه، فقط به این امید که یه نفرِ «مشخص» سراغش رو بگیره. بر خلاف تصور، خوشحال کردن آدمِ غمگین خیلی سخت نیست، فقط کافیه وانمود کنی به یادش هستی.
یه امشبو بزار عاشق بمونیم
عاشق چیو نمیدونم 
فقط یه حسی توی بدن ادم چرخ میزنه
شایدم الان از زندگی خوشم‌میاد 
شاید فقط متنفر نبودن حس خوبی بهم داده 
شاید یه وقتایی یه چیزایی ریزی به چشمت میاد توی اسمون تاریک شب 
شاید چراغای روشن شهر شاید بادی که از پنجره ماشین میخوره به صورتت
شاید یه اهنگ که معنیشو هم حتی نمیفهمی
شاید یه زبون دیگه 
ولی هرچی که هست قشنگه 
یکی از مهم ترین مشکلات من در این مملکت اینه که بتونم به زبون اینا مودب باشم. و یکی از مهم ترین مشکلاتم در مورد این مشکل اینه که یادم بمونه جوابِ «چطوری»، «مرسی» نیست. جوابِ «از خوراکیم میخوری؟»، «مرسی» نیست. جوابِ «میخوای برسونمت؟»، «مرسی» نیست. و اساسا جوابِ هیچی به جز «دوستت دارم» مرسی نیست، بلکه «آره یا نه» ست!
 اینجانب تصمیم گرفته‌ام که یه محرمانه پست آموزشی درباره ی پایتون بنویسم و از صفر استارت کنم و تا هرجایی که تونستم ادامه بدم. تو این نصیب می‌خوام در امر خویش پایتون بنویسم (از تاریخچه تا موقعیت شرایط کنونی و تایپ کردن او‌لین برنامه با پایتون).طراحی سایت در مشهد خلاصه‌ای از پایتونپایتون یه زبون برنامه‌نویسیه که سال 1991 بوسیله گویدو ون روسوم ساخته شد و اکنون جزو ترندهای دنیاست و به طور گسترده ازش استعمال می‌شه. پایتون مفسری م
عصا ره دست های م بورم غریبون ماربمیره های مار بمیره
ناله بزنم من داغ شه جوون مار بمیره های مار بمیره
ارزو به دل مار بمیره
ته تن زیر گل مار بمیره
ته دست حنا مار بمیره
پاک نیه حتی مار بمیره
 
ماه اسمون عمه بمیره
کامیاب مهربون عمه بمیره
بی سر بی زبون عمه بمیره
 
نیشتبیمه نال سر بی سر و صدا 
در بزونه در واره بییه وا
باامه چه خبر بیه جان خدا 
بدیمه گننه کامیاب بمرده
 
پسر ته مامان بمیره تنه داغ ره نوینه
 
ای عجل نامرد بیتی مه جوون
و لباس دامادی همه بیه
گاهی شنیدن توانایی های شخصی، آدمو نسبت به خودش مطمئن تر میکنه و انگیزه میده برای بهتر شدن و چقدر خوب بلدن بعضی افراد این کارو بکنن.مدیر صدام زد تا برم دفتر، شروع کرد به معرفی من به یکی از دوستانش.خانم پورابراهیم، مهندس کامپیوتر، نقاش ، صوت فوق العاده زیبایی هم دارن و و و . واقعا ما با وجودش به چیزی نیاز نداریم .من لبخند میزدم از شنیدن این چیزها از زبون کسی که داره منو خارج از گود رصد میکنه.هرازچندگاهی منو صدا میزنه تا معرفیم کنه:)
چت شده؟ می‌خوای حرف دلت رو با یک نفر تقسیم کنی و دلت نمی‌خواد راز دلت رو به کسی بگی؟
امشب وقتی آهنگ گوش می‌دادی چشماتو پشت پنجره ماشین بستی و لبخند زدی. نمی‌خوای برای یک نفر تعریف کنی که داری توی رویاهات با کی می‌رقصی؟ امشب 30 تومن عیدی گرفتی و یهو دلت خواست وسط خیابان از ماشین پیدا بشی و بری قنادی. شیرینی استانبولی بخری و با دست خودت دونه دونشون رو توی دهن آدم‌هایی بزاری که زیر بارون خیس شده بودن و چتر نداشتن. امشب انگار دوباره همون ظهر پر ب
شیرین زبون وقتی سرما خورده بود دلش می خواست دست کنه توی دماغش اما این کار درست نبود و این و زمانی فهمید که همه ی مردم می گفتن که چقدر اون بچه ی کثیفیه
دبلیو کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
ن ن ن ک نکلت زبون گرفتم . من برم نماز ایات بخونم الان میام فقد ده بار پشت سره هم کارت های مختلف رو انتخاب کنید من دیگ چیزی نمیگم****اگر میخوایین بیش.آبان کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
 اوست خدایی که باران را پس از ناامیدی خلق می فرستد و و رحمت و نعمت خود را فراوان می گرداند و از جمله ایات قدرت او خلق زمین و اسمان هاست و هم انچه در ان ها از انواع جنبندگان پراکنده است و او بر جمع اوری انچه پراکنده است هر وقت بخواهد قادر است و انچه از رنج و مصاعب به شما می رسد همه از دست خود شماست در صورتی که خدا بسیاری از اعمال بد را عفو می کند و شما در زمین هیچ قدرتی ندارید و از کوچکترین قوای جهان زبون و عاجزید و غیر خداوند در عالم هیچ یار و یاور
نمیدونم اشکال از کجاست اینکه نمیدونم باید چیکار کنم
روزبروز داره اخلاقم بدتر میشه
روزبروز دارم داغون تر میشم
چرا آخه
وقتی نمیتونم از زبونم درست استفاده کنم
باید چیکار کرد
هیچ کس به حرف من توجهی نمیکنه
مدام اعصابم خورد تر میشه
انگار نمیتونم از زبون خودم درست استفاده کنم
حالم بده
خیلی بد
 
#بگو_سیب 
#پارت_سی‌و‌دو
واسه حاله عالیمه‌.یه حالی داری که دلیله خوشحالیمه.
چی میشه فاصلمون کم تر شه؟!
تا خستگیامون در شه٬ این حس هیجان آور شه٬عشقت دوبرابر شه.
هرچی بشه فرقی نداره انگار.
من مثله همیشه تب دار.
هرساعتی از شب بیدار٬ می خوام تورو با اصرار ٬ بیش تر از هر بار.
واست می میرم بازم‌.
تو رو اطرافم می بینم‌.
با تو ٬ تو فکره روزای بهتر از اینم‌.
این که کنارم می مونی واسم از هرچی بهتره.
خیلی دوست دارم که زمان اصلا نگذره.
چی میشه فاصلمون کم تر ش
همه دارن از کورونا صحبت می کنن و بعضی ها حتی می ترسن که اسمش رو به زبون بیارن. اما آیا واقعاً این قدر ترسناکه؟ ما باید چی کار بکنیم؟ توی این فیلم راجع به ا.ماه کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
تو فامیل ما که می خواستی یه پسر زیبای و خوشبخت و خوش زبون را نام ببرید بی شک یاد احسان در خاطره ها تداعی می شد پدرش هم بزرگ فامیل محسوب می شد و کارگشای همه اقوام و آشنایان مادرش هم با داشتن چنین همسر و فرزندی فخر فامیل و چون طاووس می خرامید و کامل ترین و خوشبخت ترین خانواده طائفه به حساب می امدند تا اینکه روزگار تاب تحمل این همه خوشبختی را نیاورد و افت سرطان در حالی به جان برادرم رخنه کرد که احسان زیبای ما نوجوانی بیش نبود آری یتمی و مسئولیت برا
نمیدونم کجای دنیایی ؛ صدامو میشنوی یا نه ؛ میبینیمون یا نه 
خواستم برات بگم که ما له شدیم .بغض هامون ترکید . اشک هامون سرازیر شد و غرورمون شکست .
خواستم بگم معنی حسرت رو خوب میفهمم حالا با پوست و استخون 
خواستم بگم زندگی اصلا ارزش اینهمه شکستن و خورد شدن و دوباره ساختنو نداره برام .
خواستم ازت بپرسم چرا هیچی برام مثل یه زندگی نرمال نبود 
خواستم برات بگم از بریدن و بریدن و بریدن 
کجای دنیایی؟
منو با اینهمه فکر و خیال و حسرت و دست خالی و قلب ش
با دیدن کارم غش غش خندیدن و پسر اولیه یکم خم شد و گفت:_خیلی جذابی.چپ چپ نگاهش کردم و گفتم:_برو عمو این حرفا به تو نیومده. برو دوغتو بنوش.تک خنده ای کرد و گفت: این پایتخت نبود مردم می خواستن چی به زبون بیارن خداداند.با تحقیر نگاهی به سر تاپاش کردم و گفتم:_این دانشگاه نبود چطوری پسرای دهاتی میخواستن با دخترا رفیق بشن؟ بهش برخورد، چون با عصبانیت گفت:_چی گفتی؟ _همین که شنفتی!با حرص گفت: نه دوباره بگو جوجه فکلی.
زندگی برتر
میدونی چند وقت بود این حس رو به خصوص نداشتم؟ 
دقیقا همین خفگی، همین سنگینی، همین آهنگا و حرف زدن با ایرجی فقط شبیه ترش کرد به اون موقع. 
 
احساس میکنم هرچقدرم که میخوام از اون دوره و اون حالم فرار کنم فقط همه  چی بدتر  میشه. 
 
و همچنان من نمیتونم "کمک" رو به زبون بیارم.
 
۳ آبان ۱۳۹۸
 
سدر بابونه گل ختمی  گل گاو زبون با ابغوره با سرکه و اب خمیرش کنید  و سرتون   بشورید.

اگر طبعتون سرده مواد گرم تقویتی مثل تخم مرغ نسکافه قهوه وبش اضافه کنید
اول همه رو آسیاب کنیدو هر به مقداری که نیاز دارید درست کنید و استفاده کنید.
شامپو را می تونید با شامپو تخم مرغی استفاده کنید

حجامت عام و سر 
انجیر و ترب و برگ ترب تا تمام شدن شپش نخورید
آفتاب از کدوم طرف دراومده مهربون شدی؟
تا حالا کجا بودی ؟
کی تو را کرده رئیس ؟ چی شد رئیس شدی ؟
توبه می خوای بکنی اول نماز قضا ها و روزه قضا ها و حق و نا حق ها را ادا کن بعد استغفار بگو و تو بوق و کرنا کن مگه دنبال کسب آبرو از مردمی ؟
تو که قدرت داری و بقال سر کوچه نیستی که از صغیر و کبیر اجازه بگیری .
چشو گوش و دست و پا که داری الحمدلله اعمال قانون کنی زبون بازی و تلویزیون بازی دیگه برا چی میکنی ؟  
دنبال چی هستی راستشو بگو تو هم مثل قبلیایی حقه باز و
گفتم که کمی در کارهای اینترنتی و وبی مشغولم و بی علاقه نیستم بهش. اما بزارید بیشتر بگم. یه سایت سفری داشتم سالها قبل و اون روزها که تحریم نبود مسافر میومد ایران، کار و کاسبی داشتم. یکی از کتابهایی که اون زمان بهم کمک کرد همون کتاب سئو بود. حالا سئو چیه؟ به زبون من یعنی چه کار کنیم که سایتمون رتبه بهتری بگیره اما بهتره یه تعریف از یه سایت دیگه بیارم.
ادامه مطلب
دل چند میلیون آدم را بلرزانی،
بعد هم بگویی معذرت خواهی در کار نیست؛
چون حرف اشتباهی زده نشده.
خیلی ها گفته اند،
من هم می گویم:
به خاطر شعور نداشته ی برخی از هم وطنانم
از برادران و خواهرا افغان، عذر خواهی می کنم.
پ.ن: جناب عراقچی،
سال هاست شما دارید از جیب این مردم می خورید،
این هم روی آن همه بدهکاری.
اما دلم نمی آید نگویم:
دهانتان که بسته است، قشنگ‌تر اید.
اینم وصف حالم از زبون حضرت حافظ :
گلبنِ عشق میدمد ، ساقی !  گلعذار  کو؟                 بادِ  بهار  میوزد ،   باده  ی   خوشگوار   کو؟
هر گلِ نو  ز گلرخی یاد  همی دهد   ولی                   گوشِ سخن  شنو  کجا  دیده ی اعتبار  کو؟
مجلسِ بزمِ عشق را غالیه ی مراد نیست                ای دمِ صبحِ خوش نفس،نافه ی زلف یار کو؟
حُسن فروشیِ گلم نیست تحمل،ای صبا!               دست  زدم  به  خونِ  دل ، بهرِ خدا نگار کو؟ 
شمعِ  سحرگهی  اگر  لاف ز  عارضِ تو زد         
اردلان بیا. داره دیرمون میشه، سنمون داره خرج میشه. بیا میخوام تا اخرین روز عمرم بیشتر دوست داشته باشم. میخوام درد دوریتو بکشم، باهات قهر کنم، بهت تیکه بندازم، بغلت کنم، ببوسمت. اردلان میخوام همه کارای دنیا رو با تو تجربه کنم، پس زودتر بیا، که وقت کنیم حداقل یکمشون رو انجام بدیم. تو خیابون ها بدویم و داد بزنیم، بعد تاتر تا صبح پارک دانشجو بمونیم و برای ادمای هیزش زبون دربیاریم. من با تو دیگه از کنکور ارشد نمیترسم، من عاشق مردنم وقتی پیشتم.
رمان عشق شفق  نوشته: زهرا.م کاربر انجمن نودهشتیاتعداد صفحات: ۳۹۸ رده سنی +١٨خلاصه:ماجرا درمورد یه زن مطلقه است به اسم شفق که چند سالی از طلاقش گذشته و شوهرش بهش *** کرده و متأسفانه بطور کامل از زندگی شفق بیرون نرفته… با ورود پسرخاله از فرنگ برگشته و خواستگاری خاله اش از شفق همه چیزبهم میریزه وبدتر از همه اینکه خانواده شفق جواب مثبت دادن در حالی که شفق خودش عاشق مردیه به اسم مهراب.شفق هیچ راه فراری از این نامزدی نداره… اما اتفاقی میفته که همه ر
های گایززززززز میخوام دوباره فعالیتم و شروع کنم میدونم واقعا متاسفم که این چند روز نبود ولی جبران میکنم:))*_*خب میخوام ترجمه کنم گفتم حالا که این همه زبون بل.جاوید دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
دلم می خواست برم چند روز گم و گور بشم. چرا این دنیا اینجوریه؟ چرا آدم اینجوریه؟ چرا همه چی تموم نمیشه؟ چرا هی همه چی کش میاد؟ تا کی ادامه داره؟چرا کلمه ها از بین نمیرن؟ چرا ما آگاه نمی شیم از همه چی؟ این دنیا که اینقدر الکیه. وقتی می میریم تازه اول زندگیه.تازه روحمان آزاد و رها میشه. تازه هرجا دلمون خواست می ریم. تازه همه چی رو می فهمیم.
همه چی در پوششی از ابهام فرو رفته. نفهمیدم چرا س طفره می رفت. نمی خواست  زیاد حرف بزنه.حتی اسم تو رو ب
مبهم بهم زنگ زد حالم و بپرسه
گوشی و داد دخترعموش(خیلی شیرین زبون بود فکر کنم چهار پنج ساله بود) 
منم خیر سرم اومدم صدام و بچگونه کنم
صدام و نازک کردم کلی باهم حرف زدیم گوشی و داد به مبهم گفت چقدر صداش عجیب غریب بود!!!
برگشته میگه صداش شبیه هیولاهای مهربون بود
من=))
هیولای مهربان(^o^)
2 ابان شب ساعت 12 با بچه های اتاقمون همراه نهاد رهبری دانشگاه و بقیه بچه ها راهی مشهد شدیم 
چیزی حدود 24 ساعت تو راه بودیم و شب ساعت 8 نزدیک مشهد شهر ملک آباد بهمون اسکان دادن 
بو ی شام خیلی مضخرف و بدون پتو و بالش 
با همه ی غر زدنامون شب رو صبح کردیم و تا حدود یک شب داشتیم جرأت و حقیقت بازی میکردیم 
ساعت 5 صبح بیدار شدیم و برای 30 کیلومتر پیاده روی خودمون آماده کردیم 
چیزی حدود 10 کیلومتر اول راحت بود ولی بعدش سخت 
طول مسیر موکب های مختلفی بود ک که از
به جز خوب درس خواندن و خوب وقت گذاشتن برای درس، وظایف دیگری هم به دوش من هست.
نمیشه که بی تفاوت بود.
مثلا الان ما اگه زبون عربی و انگلیسی رو یاد بگیریم و کارهای گرافیکی هم بلد باشیم، میشیم یه سرباز قدرتمند برای مقابله با حرکات دشمن و ضربه زدن به اون ها.
بارها به این مسئله پی بردم ولی کاری نمی کنیم. مگر شهادت فقط تو جنگ مستقیم محقق میشه؟
تو اگه یه سرباز سایبری قوی بشی نمیتونی موثر باشی؟
بله فقط صحبت کردن و آرزوی های زیبا کردن، خیلی سادست. ولی مای
بارونو دوست دارم هنوز بدون چتر و سرپناهوقتی که حرفای دلمجا میگیرند توی یه آهشونه به شونه میرفتیممن و تو تو جشن بارونحالا تو نیستی و خیسهچشمای من و خیابونشونه به شونه میرفتیممن و تو تو جشن بارونحالا تو نیستی و خیسهچشمای من و خیابونبارونو دوست داشتی یه روزتو خلوت پیاده روپرسه پاییزی مامرداد داغ دست توبارونو دوست داشتی یه روزعزیز هم پرسه ی منبیا دوباره، پا به پامتو کوچه ها قدم بزن 
برای اینکه در مواجه با حرفایی که می شنوم راحتتر باشم ، سعی می کنم اتفاقات رو با این جمله تطبیق بدم "به من چه ربطی داره"، اگر ربطی داشت که بهش فکر می کنم در غیر این صورت باز هم سعی می کنم که از کنارش رد بشم.
و به تمرین دیگه هم می خوام انجام بدم اینه که اگر خواستم هر حرفی رو بزنم بسنجم ببینم واقعا لازمه که این رو به زبون بیارم یا نه.
باشد که کمتر غیبت کنم.
+ ماشیسّو (맛있어)
_ یعنی چی؟
+ یعنی خوشمزه س! 

و در حالی که دارم نون و ماستمو در کنار همسر ایرانیم میخورم به افق خیره میشم و هی تو دلم فحشه که میدمااا

چیه فک کردین رفتم کره؟! با کدوم پول؟! با کدوم وضع اقتصادی؟! اصلا کدوم پسر پیدا میشه که همسرشو ببره جایی که آرزوشو داره؟! همین نون و ماست هم تو ایران در آینده ای نه چندان دور به زور میتونیم با حقوق یه ماهمون بخریم. چالش آینده واسه پولداراس که آینده ای دارن. 
نمیدونم کدومتون پولدارین که دعوتتون
از مسجد چی باقیمانده !؟ پایانی :بسم الله . . (الف)با سلام و ضمن تبریک به مناسبت امروز جمعه (ب) ، امیدوارم جمعه ی خوبی رو پشت سر گذاشته و جمعه ی بهتریم پیش رو داشته باشیم ان شاءالله تعالی .بسم الله . . (پ)اول یه چیزی در رابطه با :"قیود"ی که در نوشته ی قبلی گفتم می خوام بگم ، بعد برم سر داستانی که می خوام بگم !؟ ان شاءالله اگه زنده بودم !یه وقت حرف ازیه :"صندلی" در. تلویزیون ، شبکه ی دانایی وبرنامه ی معرفت و . ، و نشستن رو این "صندلی"ه ، یه وقت حرف از نشستن
هدفون تو گوش توی مترو بودم که یهو شخصی که کنارم بود بهم گفت :چی گوش میدی؟گفتم موزیک.گفت نه چه موزیکی؟- دث پراگرسیو متال.- سبک خوبیه.- پس شماهم متال گوش میدید؟- نه. خوشم نمیاد.- پاپ گوش میدید؟- نه.- رپ گوش میدید؟- نه.- الان گرفتی مارو ؟- تقریبا.تا اومدم قاطی کنم براش یهو خندید گفت:آقا شرمنده، قصد بی احترامی نداشتم، فقط دیدم خیلی داری از موزیک لذت میبری، خواستم باهات صحبت کنم.گفتم راجع به چی؟گفت چطوریه که من از هیچ آهنگی خوشم نمیاد. گفتم هیچ آهنگی؟ گف
این اولین باره ازت حرف میزنم
میدونی خیلی دوستت دارم؟
نه به فکرهای چرت و پرتم اهمیت بده نه به رفتار احمقانه ام
اینا همش چرت و پرته.چرت و پرت محض
مگه میشه تو باشی و من نخواسته باشمت؟
مگه میشه تو وجودم اروم اروم رشد کنی و من دوستت نداشته باشم؟
تو ارزشمندترین هستی منی حتی اگه به زبون نیارم.حتی اگه دیگران فکر کنن از داشتنت ناراحتم.
تو همه وجود منی دختر قشنگم.
تو برای من عزیزترین عالمی اصلا مهم نیس که چون دختری دیگران نمیخوانت تو پاره تنی منی هم
این دفعه مسابقه می داریم تا ببینیم چه کسی مطلب نویس بهتری هستتوی پست بعدی برای مطالب نظر سنجی میذارم پس توی این پست نظر ندین و فقط مطلب بنویسید این دفعه چون مسابقه هست کار رو سخت کردم. موضوع: احساسی از زبون لیدی باگ به کت نویر موفق باشید
کاش یه نفر بود که میتونستم کنارش به آرامش برسم
یه نفر که سر بذارم روی شونش و هرچه میخواهد دل تنگم، بگم
نمیدونم
کاش یه خواهر داشتم
شاید میتونست این یه نفره بخصوص باشه
امشب اسمشو توی خلوتم صدا زدم
بعده این همه مدت که فقط توی دلم صداش میکردم
امشب توی خلوتم، اسمشو به زبون آوردم
هنوزم اسمش زیباست
زیبا و بی‌تکرار
دلم تنگ شده لعنتی
شاید این خصلت پاییزه
پاییز که میرسه، دلم پر میکشه واسه کسی که دیگه نیست
حرف میزنم باکسی که دیگه نیست
میخندم با جای خال
به هر طرف نظر کنم ریا ریا ریا ریابه هر سویی گذر کنم هوا هوا هوا هوا
به چهره شکل آدمی به سیره هیچ دم مز این جماعت زبون دلا سوا سوا سوا
سوی خدا چو گشته‌ای ز خلق خیره باز شوکه خلق سهم اهرمن و سهم دل خدا خدا
نظر به رنگ‌ها مکن که رنگ کار نفس و بسبیا به شهر سادگان شنو نوا نوا نوا 
اگر چه بینوا منم نه بند مال و آهنمنه این منم که بی‌منم ز خسّ و خاشکان رها
ببند چشم و نوش کن ز باده‌های روشنیببند گوش و گوش کن صدا صدا صدا صدا
روم ز خوابگاه تن که نیست تن رفی
زخمی – آرزو دانلود آهنگ جدید زخمی به نام آرزو Zakhmi – Arezoo سکوتو میشکنیم بعد کلی منو زبون و این دل کولی به یاد قدیما گپ بریزیم بپاشیم رله کنیم
نوشته دانلود آهنگ جدید زخمی به نام آرزو اولین بار در دانلود آهنگ جدید | دانلود موزیک. پدیدار شد.
طراحی وب و برنامه نویسی وب
فقط سه سالشه تکیه داده بود به دیوار وداشت به روبه روش نگاه میکرد، بهش میگم به چی نگاه میکنی!؟ میگه به ارزوهام بعدم میخنده و میره
تا کلی وقت داشتم فک میکردم که چطور همچین جمله ای رو به زبون اورده!؟
بعدش به این فکر افتادم که ما از بچگی یاد میگیریم فقط به ارزوهامون نگاه کنیم  شایدم تو خانواده ما ارثیه!!! هرچقدرم که تلاش می‌کنیم همیشه ارزوهامون یه قدم جلوتراند انگار دیگه از خیر ارزوهام تو دنیا گذشتم که مدام خابشونا میبینم. استادمون میگفت چه اش
همه امون چیزایی رو در مورد بقیه میدونیم که نباید به روی خودمون بیاریم،چیزایی ک خودشونم میدونن ما میدونیم.موضوع فقط اینکه باید هردومون تظاهر کنیم به ندونستن.شاید اسمش رازه ، رازی ک همه میدونن ولی اینم میدونن ک نباید به زبون بیارنشپ.نون:بی ربط به متن:دیروز ک دواشتم با ف.پ حرف میزدم ک چقد خوب کره ای بلده و اینا از خودم بدم اومد دلیلشم رفتار غلیظم بود نباید ادما رو بینشر از جنبه اشون تحویل گرفت و نباید با ادمایی ک همیشه نادیدشون میگرفتی گرم تر ا
دلتنگی نمیدونم میدونین یعنی چی نمیدونم حسشو چشیدین یانهشاید شماها دلتنگ عشقتونین نمیدونم یا کس دیگهاما من دلتنگ ی نفرم اونم تموم وجودمه بی اون نمیتونم این دنیا ورسمشو تحمل کنم بی اون نمیتونم مبارزه کنمبی اون نمیتونم سربلند باشم بی اون نمیتونم بااین دنیا ورسم نامردیش بجنگماینی که من میگم خیلی بزرگه حتی نمیتونیم تصورش کنیماون بعد خدا دومین خدای منه اون هیچکی نیست جز باباماره بابام خدای دومنه کسی که بدون اون این دنیارو نمیخواماون کسیه که
پنج دقیقه‌ای دارم برای نوشتن. از این عادت‌ها نداشتم هیچ سالی که بگم چگونه گذشت و چی شد و با آرزوهای زیبا.اما الان تو این پنج دقیقه چیز دیگه‌ای به ذهنم نمی‌رسه جز ۹۷. نود و هفت وحشی! پنجه در پنجه‌ش انداختم و مفتخرم بگم که من وحشی‌تر بودم. نود و هفت برای من سال بزرگی بود. نه به خاطر اتفاقاتی که توش افتاد. به خاطر اتفاقاتی که توم افتاد! به خاطر شروع اتفاقاتی که توم داره می‌افته.این لکنتی که به جون نوشتنم افتاده رو به فال نیک می‌گیرم. با سه تا
 
سلام
 
یکی از دیدگاهایی که شخصا دوست دارم اینه که انسان ها رو از بیرون نگاه کنم. خودم رو به عنوان یک شخص که برای خودم مهم هست نبینم. خودم رو به شکل موجودی ببینم که توی فرآیند تکامل داره یه نقش 70-80 ساله رو بازی میکنه. 
 
یکی از دستاورد های انسان ها فرهنگ و زبان بوده. در واقع زبان و فرهنگ یک ابر موجودِ بزرگتر از انسان ها هستند که روی بشریت سوار شدند. واضح ترین مثال فرهنگ و زبان، زبان هایی هست که باهاشون حرف میزنیم. پیچیده تر میتونه اینترنت باشه. ز
دانلود مداحی مهدی اکبری شب یلدای قبل از صبح دیدار
شب 30 صفر 1398نوحه زمینه
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیشب یلدای قبل از صبح دیدار وایشبی که هر کس خلوت کرده با یاربا چشم دل گفتم برم ببینمهمچین شبی چه میکنه علمداردیدم که غم ازش توون گرفتهبمیرم دل پهلوون گرفتهنشسته سیقل میده شمشیرش روآروم با شمشیرش زبون گرفتهیادگار بابا حیدر هی شمشیرممنمو تو با یه لشکر هی شمشیرمتا که فردا بشه م هی شمشیرمبکشید جان بزنید سر هی شمشیرمنشی شرمم پ
میخاستم بگم به هر حال مجبوریم زندگی کنیم. چجوریش رو تا حد زیادیش خودمون مشخص میکنیم. بعضی جاها خیلی جای مبارزه داره جای صبر داره ولی توی همینا تویی که اتنخاب میکنی طرز نگاهت رو یا همون مایندست خودت رو.
این طرز نگاه یه مهارته یعنی اینکه میشه یادش گرفت.
امروز اولین روز ماه محرم بود. یکی یه جا نوشته بود:« صبحت بخیر ای غمی که ما رو بزرگ میکنی»
به دلم نشست. خواستم تغییر کنم. دلم بزرگ شدن میخاد. خسته شدم از این سر چیزای مسخره غمگین و بعضن افسرده بودن.
یه جایی تو دنیا همه میزنن تو دل آتیش تا حیوونای بی‌زبون رو نجات بدن.یه جایی هم هر روز از تخریب محیط‌زیست، اماکن تاریخی و کشتن موجوداتی که گونه‌هاشون درحال انقراضه خبر میشنویم.حتی مدیریت برگزاری یه مراسم رو هم نمیتونن درست برعهده بگیرن تا کام مردم بیش از این تلخ نشه. واقعا باید به حال خودمون بابت این همه اتفاق ناگوار و بی‌تدبیری بگرییم!بارانم - وبنوشت رسمی راتین رها
مامانم گفتن آب ودون، قمری بی زبون دادی؟؟
اخ اخ اخ یادم رفته بودآمدم اتاق خواب دیدم پنجره بازِ و.مرغ از قفس پریده ببخشید قمری!
حالا همدم من رفته و باز من موندم و گلدون  های اشک(چرا اشک بماند!)
باید یک فکر به حال دل بی طاقتم بکنمحالا قمری امشب نیست که تا صبح باهاش حرف بزنم.خب مادره دیگه چه توقعی داری بشینه کنار شوفاژ گرم شه و اون بیرون با این هوا داخل لونه بی مادر چند تا جوجه دل نگران؟!!!
خب باز تنها شدم این چند شب قمری با بال زخمی مهمون اتاق
 موسی بن جعفر ع فرمود در برابر دشمنان نعمت  یعنی حسودان  صبر کن زیرا کسیرا که نسبت بتو خدا نافرمانی گردد هر گز نتوانی بهتر از اطاعت خدا نسبت به او تلافی کنی 4 امام صادق ع فرمود در فرو خوردن خشم از دشمن در زمان دولت و اقتدار انها تقیه و احتیاطی است برای کسیگه دوراندیشی کندو بمعرض بلای دنیا در نیابد و مخاصنه نمودن    و دشنام دادن دشمنان در زمان اقتدار انهابدون مراعات. تقیه ترک دستور خداست پس با مردم مدارا کنیدتا عمل  شمانزد انها بزرگ و فربه شود
 از یه جایی به بعد توی زندگی همه آدم ها، دوستی ها رنگ خودش رو از دست میده وتنهایی پررنگ ترین نقطه ی روز ها میشه. یادش بخیر هاست که از زبون نمیوفته و وای از رفیق که… از یه جایی به بعد حس می کنی کسی که همیشه هوای تورو داشت ، کسی که اجابت نکرد و نکرد تا بهت ثابت کنه خواسته ات غلطه، کسی که بود و خیلی جاها فراموشش کردی کنارت ایستاده و هنوز مشتاقِ که دستت رو بگیره. سرت رو بالا بگیر و با نگاهت با خدا سلفی بگیر.
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها

عمومی کامپيوتر، موبايل و لوازم جانبي آن قیمت لحظه ای و آنی بیت کوین Drew پرسش مهر بیستم اسرائیل و شناخت فرهنگ صهیونیسم تلالو خورشید استودیو پیراشکی |برنامه نویسی اندروید|ساخت سایت|برنامه نویسی وب|قالب وردپرس مینو رایانه وبلاگ خبري آرميال