چند شب پیش جشن یلدای روزگارنو بود. آره جشن یلدا باعث شد بعد از چند ماه دوری از اینجا دوباره بیام و بنویسم. در واقع دقیقا خود جشن یلدا که نه! دختری که تو جشن دیدم باعثش شد. شیرین! که حس کنم باز برای ابراز احساساتم احتیاج دارم به کلمات. که هیچی برای من جای کلمات را نمیگیره.حالا نامهیی مینویسم برای شیرین که اگر دوست داشتید بخونید:
شیرین عزیز!
من تا همین چند روز پیش اسمت رو نمیدونستم. حتی نمیشناختمت. اما تو اون شب، به من امید و عشقی دادی که واقعا
درباره این سایت