نتایج جستجو برای عبارت :

عروسش شدم‌اما لیاقتم نداشت

آخ مادام. اینجا هنوزم اسفندا برف و بارون می باره. هنوزم خیس می کنه پاهامُ. آخ مادام. اینجا هنوزم آتیش درست میکنن تو پیت حلبی مادام. آتیش مادام. باید برم چوب بیارم. باید بشینم کنارش. باید دستامُ بگیرم روش. باید تو شعله هاش یه چیزی رو بفهمم مادام. آخ مادام. پیت حلبی. اینجا هنوزم تنها تسکینه برای دستای سرد دست فروشا و بی خانمان ها و بچه واکسیا. آخ بچه واکسیا مادام. اینجا هنوزم چند هفته به عید سبزه سبز می کنن و یه روبان قرمز می بندن روش و می فروشن مادام
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها

کلاس ششم دبستان حر بافق شنوایی شناسی Welcome to Appfreedl همین حوالی خانواده کاکتوس Josh Jeremy نَــــقدانه