گفتش که ما آدما غرق نعمت های خدا هستیم من گفتم آره فقط کاشکی ا نمیومدن نجات غریق بشن :))یکی از آرزوهای من اینه که دوست دارم یه بستنی قیفی بی نهایت بگیرم برم وسط گار لابلای گل ها روی چمن بشینم و در حالی که هوای معطر به بوی گل ها رو استشمام میکنم و لیس های چسبناک به بستنی قیفی میزنم، اونجا دختری که همه زندگی منو می بینه شروع کنه به مرور خاطره های خوب من و برام از لحظات خوب زندگیم تعریف کنه. تصویر کنه اونچه که تو زندگی ازشون لذت بردم رو. فقط ش
درباره این سایت