زباندراز راه علاج دردهای کهنهمان را پیدا کردبا هیاهوی بچهها داخل حیاط از خواب عصرگاهی پریدم از پنجره که بیرون را نگاه کردم زباندراززادگان باز معرکه گرفته بودند و همگی ضمن بالا و پایین پریدن با دستافشانی و انجام حرکات موزون هماهنگ پا و دست در معیت کمر میخواندند (آقامون جنتلمن است جنتلمن) حالا بلرزون بابا، بنده هم با دمپایی کهنه و با یک لنگه اضافه به سراغشان رفتم گفتم: خجالت بکشید که ناگاه اخوی هم با لگد در خانه را کوبی
درباره این سایت